برو بچه های . . . . . . . . . . . . . . . . . . . (جدی نگیرید)

( 1 تا 10 فروردین) ( 4 تا 13 مهر) درخت زبان گنجشک ( حساسیت)
سرشار از جذابیت، با نشاط و سرزنده است و دوست دارد توجه دیگران را به خود جلب کند. عاشق زندگی، فعالیت و حتی پیچیدگی ها است. مستقل، خوش سلیقه، پراحساس،یار و هم صحبتی خوب است. کسی که تمایل به عفو و گذشت ندارد.

( 11 تا 20 فروردین) ( 14 تا 23 مهر) درخت افرا ( استقلال فکری)
فردی معمولی نیست و سرشار از تصور و خلاقیت و ابتکار، خجالتی و تودار، بلندپرواز و مغرور است. متکی به نفس، به دنبال تجارب جدید و گاهی عصبی است اما حافظه و ذهنی قوی دارد و به آسانی یاد می گیرد و همیشه می خواهد اثری خوب روی دیگران داشته باشد.

(21 تا 31 فروردین) ( 24 مهر تا 11 آبان) درخت گردو ( اشتیاق و شور)
نجیب و با دید وسیع نسبت به جهان، خودجوش و بلندپروازی او نامحدود است. فردی غیرقابل انعطاف، شریکی استثنائی اما بدقلق است. همیشه مورد علاقه نیست اما اغلب تمجید و تحسین می شود. مدیر و باهوش، بسیار پر حرارت اما گاهی اوقات مغرور است.

( 24 خرداد تا 4 تیر) درخت سیب ( عشق)
فردی آرام، گاهی اوقات خجالتی، بسیار جذاب و دلربا با رفتاری مناسب و سنجیده، ماجراجو و بی باک، حساس و … دوست دارید که دیگران را دوست داشته باشید و سایرین هم شما را دوست داشته باشند. با وفا، حساس و بسیار بخشنده و با استعداد. شما عاشق بچه ها هستید.


( 25 اردیبهشت تا 3 خرداد) ( 22 آبان تا 1 آذر) درخت ون ( بلند پروازی)
فوق العاده جذاب، پرانرژی، خودجوش و پر مسئولیت هستید.انتقاد را دوست ندارید. جاه طلب، بلند پرواز، باهوش، مستعد و قابل اطمینان هستید. به پول اهیمت می دهید. خواستار توجه از سوی دیگران هستید و به پشتوانه و حمایت احساسی نیاز دارید.


(22 آذر تا 1 دی) درخت راش ( خلاقیت)
فردی با سلیقه،کسی که به ظاهر خودش اهمیت زیادی می دهد. یک برنامه ریز خوب برای زندگی و کار و مسائل اقتصادی، فردی که بدون لزوم بی گدار به آب نمی زند. منطقی و مونس و یاری بی نظیر در زندگی به شمار می روید.


(26 تیر تا 4 مرداد) ( 25 دی تا 3 بهمن) درخت سرو ( اعتماد به نفس)
فردی با توان و قدرت فوق العاده، کسی که می داند چطور خود را با شرایط مختلف در زندگی وفق بدهد.هدیای غیر منتظره را دوست دارد و از سلامتی بدنی برخوردار است. خجالتی نیست و اعتماد به نفس دارد. سخنرانی برجسته، فردی مصمم و با اراده، کمی عجول و بی طاقت و دوست دارد که دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد. با استعداد، سخت کوش و اغلب خوش بین است و قادر است سریع تصمیم بگیرد.


(15 تا 24 اردیبهشت) ( 12 تا 21 آبان) درخت شاه بلوط ( درستکاری)
هیکل و اندامی خارق العاده، پرابهت، حس عدالت خواهی بالا، یک طراح و سیاستمدار است. به راحتی آزرده خاطر می شود. بسیار حساس، کوشا، گاهی اوقات برتر از دیگران عمل می کند و گاهی در ارتباطات خود با سایرین سوء تفاهم برایش بوجود می آید. خانواده مدار و از لحاظ فیزیکی روی فرم است.


(14 تا 23 مرداد) ( 9 تا 18 بهمن) درخت سدر ( وفاداری)
فردی قوی، عضلانی، انعطاف پذیر، کسی که آنچه زندگی به اجبار به او می دهد می پذیرد و اما لزوماً آن را دوست ندارد. سعی می کند ساده و خوش بین باشد.دوست دارد از نظر مالی مستقل عمل کند. مهربان و عاطفی، از تنهائی متنفر، با وفا و گاهی اوقات هم به زودی عصبانی می شود. با احتیاط، تحصیل علم و دانش و کمک به دیگران را دوست دارد.


(16 تا 25 تیر) ( 12 تا 24 دی) درخت نارون ( بزرگواری)
قیافه و ظاهری خوب دارد و در پوشیدن لباس خوش سلیقه است. تقاضا و خواسته های او در حد اعتدال است. کم ادعا است و اشتباهات را فراموش نمی کند. با نشاط و سرزنده است و دوست دارد راهنمایی بشود اما نه اینکه از دیگران اطاعت کند. شریکی درستکار و با وفا و دوست دارد برای سایرین تصمیم بگیرد. بزرگوار و نجیب، سخاوتمند و شوخ طبع و فردی کارآمد است.


( 14 تا 23 خرداد) ( 12 تا 21 آذر) درخت انجیر ( حساسیت)
فردی مستقل، درستکار، با وفا که از ضد و نقیض گویی و بحث متنفر است. زندگی و دوستانش را دوست دارد. از بچه ها و حیوانات لذت میبرد. اجتماعی و شوخ طبع است و دوست دارد که بعد از ساعت های طولانی کار سخت استراحت کند و از استعداد هنری و هوش بالایی برخوردار است.

(5 تیر تا 15 تیر) ( 2 تا 11 دی) درخت صنوبر ( رمز و راز)
فوق العاده با سلیقه است و نمی تواند تنش و فشار عصبی را تحمل کند. زیبایی را دوست دارد. گاهی افسرده می شود. سرسخت و لجباز است و به همان نسبت که دوست دارد نزدیکان خود را حمایت و مراقبت کند با افراد غریبه هم به همان شکل رفتار میکند. نسبتاً کم ادعا، سخت کوش، با استعداد، فداکار، دور از خودپسندی و فردی که دوستان زیادی دارد و بسیار قابل اعتماد است.

( 24 شهریور تا 3 مهر) ( 22 تا 30 اسفند) درخت فندق ( خارق العادگی)
جذاب و گیرا، شوخ طبع، بسیار فهمیده و فردی که می داند چطور روی دیگران تأثیر ماندگار داشته باشد. در امور اجتماعی، فعال، مردمی و اغلب اوقات دمدمی مزاج، درستکار، کمال گرا و در رعایت عدل و انصاف قاضی خوبی است


( 13 تا 22 شهریور ) ( 11 تا 21 اسفند) درخت لیمو ترش ( شک و تردید)
یا هوش و سخت کوش است و آنچه را زندگی به او می دهد می پذیرد. البته بعد از آنکه سعی می کند شرایط بد را به خوب تغییر بدهد. از فشارهای عصبی نفرت دارد. از مسافرت و تعطیلات کوتاه لذت میبرد. ممکن است خشن به نظر بیاید اما واقعاً روحی لطیف دارد. همیشه آماده جانفشانی برای افراد خانواده و دوستان است. بسیار بااستعداد است اما برای استفاده و بهره بردن از آنها باید زمان پیدا کند. خصلت رهبری بالایی دارد و فوق العاده وفادار است.


( 4 تا 13 خرداد) ( 2 تا 11 آذر) درخت ممرز ( خوش سلیقگی)
زیباست و به اوضاع و احوال و ظاهر خود توجه دارد. خوش سلیقه و فداکار است وزندگی را تا جایی که ممکن باشد راحت می گیرد. زندگی را به سوی منطق و انضباط سوق می دهد. به دنبال مهربانی و تقدیر از دوستان است. تصمیم گیری برای او سخت است و فردی بسیار قابل اعتماد به شمار می رود.


( 23 شهریور) درخت زیتون ( عقل)
عاشق مهربانی و رأفت، منطقی و متعادل است و از خشونت دوری می کند. بردبار و شکیبا،با نشاط و سرزنده، آرام و عادل است و قلبی رئوف و مهربان دارد. از هرگونه بخل و حسادت دوری می کند. عاشق مطالعه است و از معاشرت با افراد آگاه و فرهیخته لذت می برد.


(24 مرداد تا 2 شهریور) ( 19 تا 30 بهمن) درخت کاج ( صلح وآشتی)
عاشق مصاحبت و شرکت در گفتگوهایی است که به توافق منجر بشود. باید در زندگی آرامش داشته باشد. عاشق کمک کردن به دیگران است و تخیلی پویا دارد. دوست دارد شعر بسازد و به مد علاقه ندارد. همیشه ملاحظه دیگران را می کند. با همه خیلی دوستانه رفتار می کند. احساسات لطیفی دارد و به عاطفه و اطمینان خاطر نیاز دارد.


( 1 تا 14 اردیبهشت) ( 5 تا 13 مرداد) ( 4 تا 8 بهمن) درخت سپیدار (تردید و عدم ثبات)
جذاب به نظرمی آید. با استعداد است.اما اعتماد به نفس بالایی ندارد. در مواقع لزوم بسیار شجاع است و به مهربانی و جوی خوشایند نیاز دارد. بسیار مشکل پسند و غالباً تنها است و طبعی هنرمندانه دارد. هماهنگ کننده خوبی است و به فلسفه علاقمند است. در هر موقعیتی قابل اعتماد است و به طور جدی در امور مشارکت دارد.


( 3 تا 12 شهریور) ( 1 تا 10 اسفند) درخت بید مجنون ( اندوه)
فردی که دوست دارد از فشارهای روحی دور باشد. زندگی خانوادگی را دوست دارد و سرشار از امید و رؤیا است. جذاب،بسیارمهربان،عاشق زیبایی، با استعداد زیاد در موسیقی، عاشق سفر به نقاط غیرمعمول،خستگی ناپذیر، غیرقابل پیش بینی، درستکار و فردی که می تواند تحت تأثیر قرار بگیرد اما نه هنگامی که در تنگنا باشد. حس ششم خوبی دارد و عاشق خنداندن دیگران است.


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, 14:54 |- nashenas -|


 

موش:

متولدین سالهای: , 1279، 1291، 1303، 1315، 1327، 1339، 1351، 1363، 1375، 1387، و ....

علایق

رنگ: اُکر , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , , , , , حیوان: غاز , ,

گُل:آفتاب گردان , , , , , , , , , , , , , , , , , درخت: بلوط

رایحه: چوب , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , گیاه: رزماری

طعم: تند و بامزه , , , , , , , , , , , ,  , , , ادویه: گشنیز

جواهر تولد: زمرد سبز , , , , , , , , , فلز: برنز

 

شعار موش: ,"من فرمانروایی می کنم"

گرچه در نگاه مردم موش به هیچ وجه قابل ستایش نیست، و حتی در بسیاری از ضرب المثل های چینی مایه رسوایی قلمداد شده است، اما در راس علائم طالع بینی چینی قرار گرفته است. این علامت، حیوانی با روحیه، هوش، زیرکی، ظرافت، انعطاف پذیری، و سرزندگی بسیار می باشد.

افراد تحت این علامت معمولاً افرادی تیزهوش هستند که طالب جمع آوری ثروت و رسیدن به موفقیت هستند. افراد زیادی هستند که می توانند به زندگی آنها شانس بیاورند. از اینرو، با وجود خجالت ذاتی، بسیار با دیگران می جوسند و با آنها خوب کنار می آیند.

بهترین جفت: , اژدها، میمون

بدترین جفت: , بُز، اسب، خرگوش، خروس

 

---------------------------------------------------------------------------


گاو:

متولدین سالهای: , 1280، 1292، 1304، 1316، 1328، 1340، 1352، 1364، 1376، 1388، و .....

علایق:

رنگ: آبی تیره , , , , , , , , , , , , , , , , حیوان: خرس

گُل: داودی , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , درخت: گلابی

رایحه: شالیمار , , , , , , , , , , , , , , , گیاه: مریم گلی

طعم: شیرین , , , , , , , , , , , , , , , , , , ادویه: گشنیز

جواهر تولد: لاجورد , , , , , , , , , , , فلز: مس

عدد شانس: 1 , , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: شیپور

 

شعار گاو: , "من پشتکار دارم"

گاو جثه بسیار بزرگی دارد. مردم معمولاً از گاو برای نشان دادن یک چیز بزرگ استفاده می کنند. گاو حیوانی کوشا، ساده، صادق، رک و روراست است.

افرادی که تحت این علامت به دنیا آمده اند، افرادی صادق، صبور، زحمت کش، سرسخت، و با قدرت ارتباطی پایین هستند. رئیسانشان معمولاً هیچوقت پی به توانایی های آنها نمی برند. در سنین پیری، به خوشبختی خواهند رسید. زنان این علامت معمولاً همسرانی خوب می شوند که به تحصیل فرزندان خود بسیار اهمیت می دهند.

بهترین جفت:  موش، مار، خروس

بدترین جفت:  اژدها، اسب، بُز، سگ، خرگوش

 

---------------------------------------------------------------------------


ببر:

متولدین سالهای: , 1281، 1293، 1305، 1317، 1329، 1341، 1353، 1365، 1377، 1389، و .....

علایق:

رنگ: قرمز روشن , , , , , , , , , , , , , , , حیوان: ببر

گُل: میخک صدپَر , , , , , , , , , , , , , , , , درخت: چنار

رایحه: یاسمین , , , , , , , , , , , , , , , , , گیاه: آویشن

طعم: شیرین , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ادویه: دارچین

جواهر تولد: یاقوت , , , , , , , , , , , , فلز: طلا

عدد شانس: 7 , , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: ترومپِت

 

شعار ببر: , "من پیروز می شوم"

گفته می شود که ببرها حیواناتیشجاع، بیرحم، قوی، و وحشت آور هستند و سمبل قدرت و تکبر می باشند. در زمانهای قدیم، مردم معمولاً پادشاهان و فرمانروایان را با این حیوان مقایسه می کردند.

افرادی که تحت این علامت به دنیا آمده اند، افرادی شکیبا، ثابت قدم، دلیر، و قابل احترام هستند. در میانسالی، زندگی متغیر و نامتعادلی خواهند داشت، اما بعد آینده و سرنوشتی بسیار روشن در انتظار آنها خواهد بود. آنها افرادی باهوش، باوفا، و باتقوا هستند.

بهترین جفت:  اسب، سگ

بدترین جفت: مار، میمون

 

---------------------------------------------------------------------------


خرگوش یا گربه:

متولدین سالهای: , 1282، 1294، 1306، 1318، 1330، 1342، 1354، 1366، 1378، 1390، و ......

علایق:

رنگ: خاکستری , , , , , , , , , , , , , , , , , , حیوان: ماهی

گُل: رُز , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , درخت: صنوبر

رایحه: شالیمار , , , , , , , , , , , , , , , ,  , گیاه: ترخون

طعم: تند , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ادویه: فلفل

جواهر تولد: یاقوت کبود , , , , , , , فلز: برنز

عدد شانس: 4 , , , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: پیانو

 

شعار خرگوش: , "من عقب نشینی می کنم"

برای زمانهای طولانی خرگوش برای چینی ها سمبل امید بوده است. خرگوش حیوانی ظریف و دوست داشتنی است. در چین به نوزادان تازه به دنیا آمده تصاویری از خرگوش هدیه می دهند تا او زندگی سراسر آرامش و خوشبختی داشته باشد.

افراد تحت این علامت، افرادی نجیب، ملایم، حساس، باحیا، و مهربان هستند. این افراد از حافظه ی خوبی هم برخوردارند. آنها عاشق گفتگو و ارتباط با دیگران با شوخ طبعی هستند. آنها می دانند که چطور باید زندگیشان را رمانتیک کنند. معمولاً پولشان را در جایی سرمایه گذاری می کنند که باعث شکست کارشان می شود.

بهترین جفت:سگ، بُز، خوک

بدترین جفت: موش، گاو، اژدها، خروس، اسب

 

---------------------------------------------------------------------------


اژدها:

متولدین سالهای: , 1383، 1295، 1307، 1319، 1331، 1343، 1355، 1367، 1379، 1391، و .......

علایق:

رنگ: طلایی , , , , , , , , , , , , , , , , , , حیوان: میمون

گُل: رُز , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , , درخت: سرخ چوب

رایحه: سبزی , , , , , , , , , , , , , , , , , گیاه: شوید

طعم: پرادویه , , , , , , , , , , , ,  , , , , , ادویه: هِل

جواهر تولد: یاقوت , , , , , , , , , , , فلز: نقره

عدد شانس: 2 , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: قره نی

 

شعار اژدها: "من سلطنت می کنم"

اژدها شهرت بسیار بالایی در فرهنگ چینی دارد. این حیوان سمبل قدرت، اقتدار، مقام، احترام، شانس، موفقیت، و ظرفیت می باشد. در گذشته پادشاهان چینی خود را اژدها می نامیدند و تاجشان "تاج اژدها" نامیده می شد.

افراد تحت این علامت، افرادی سرزنده، پرانرژی، و خوش شانس هستند. آنها معمولاً به کمال می رسند و قادرند فرمانروایان حکومت شوند. زمانیکه با مشکلی برخورد می کنند، به هیچ وجه ناامید نمی شوند. کمی خودبین و کم صبر هستند.

بهترین جفت: موش، میمون

بدترین جفت: سگ، گاو، اژدها، خرگوش

 

---------------------------------------------------------------------------


مار:

متولدین سالهای: , 1284، 1296، 1308، 1320، 1332، 1344، 1356، 1368، 1380، 1392، و.......

علایق:

رنگ: آبی یخی , , , , , , , ,  , , , , , , , , ,  , , , حیوان: قمری

گُل: کاملیا , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , , , , , ,  , , , درخت: نخل

رایحه: مُشک , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , گیاه: رازیانه

طعم: تلخ و شیرین , , , , , , , ,  , , , , ,  , , , ادویه: کاری

جواهر تولد: عین الشمس , , , ,  , , , , فلز: پلاتین

عدد شانس: 3 , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , , آلت موسیقی: ویولن

 

شعار مار: "من احساس می کنم"

در طالع بینی چینی، مار پس از اژدها آورده شده است، اما اهمیت آن به عنوان سمبل پرستش بسیار بالاتر از اژدها است. مار به معنای بدخواهی، شرارت، رمز و راز و همچنین تیزهوشی، غیب گویی، و توانایی تشخیص گیاهان مختلف است.

افرادی که در سال مار به دنیا آمده اند، معمولاً افرادی خوش اخلاق هستند که قدرت ارتباطی بسیار بالایی دارند. آنها سیرتی مهربان و بخشنده دارند اما گاهاً حسود و بدگمان می شوند. باید مراقب گفتگوهای خود با دیگران باشند چون ممکن است باعث از دست دادن دوستی هایشان شود.

بهترین جفت:  گاو، خروس

بدترین جفت: ببر، میمون، خوک

 

---------------------------------------------------------------------------


اسب:

متولدین سالهای: , 1285، 1297، 1309، 1321، 1333، 1345، 1357، 1369، 1381، 1393، و .......

علایق:

رنگ: آبنوس , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , حیوان: گربه وحشی

گُل: نرگس , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  ,  , درخت: غان

رایحه: گل های وحشی , , , , , , , , , گیاه: جعفری

طعم: ترش و شیرین , , , , , , , , , , , , , ادویه: میخک

جواهر تولد: یاقوت زرد , , , ,  , , , , , , فلز: نقره

عدد شانس: 8 , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , آلت موسیقی: صدای انسان

 

شعار اسب: "من اداره می کنم"

خصوصیات اسب، شخصیت ملی مردم چین است، که برای پیشرقت خود مصرانه و باپشتکار تلاش می کنند. او حیوانی پرانرژی، روشن، دلسوز، مهربان، باهوش، و توانا است.

افرادی که در سال اسب متولد شده اند، مهارت های ارتباطی را به طور ذاتی می دانند و همیشه دوست دارند در جمع مورد توجه قرار گیرند. آنها افرادی فعال، دانا، مهربان با دیگران هستند و دوست دارند در کارهای مخاطره آمیز شرکت کنند. آنها قادر به تحمل محدودیت بیش از حد نیستند. زمانیکه شکست می خورند، بدبین می شوند.

بهترین جفت:ببر، بُز، سگ

بدترین جفت: موش، گاو، خرگوش، اسب

 

---------------------------------------------------------------------------

 

بُز:

متولدین سالهای: , 1286، 1298، 1310، 1322، 1334، 1346، 1358، 1370، 1382، 1394، و ........

علایق:

رنگ: سبز روشن , , , , , , , , , , , , , , , , حیوان: بلبل

گُل: نرگس , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , درخت: توسه

رایحه: شکوفه سیب , , , , , , , , , , , , گیاه: نعناع

طعم: ملایم , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , ادویه: زعفران

جواهر تولد: یاقوت کبود , , , , , , ,  , فلز: آلومینیوم

عدد شانس: 12 , , , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: چنگ

 

شعار بُز: "من متکی می شوم"

این علامت که گوسفند نیز خوانده می شود، حیوانی است که مردم بسیار دوست می دارند. او حیوانی آرام و نجیب است که فایده های بسیار زیادی به انسان می رساند.

افرادی که در سال بُِز به دنیا آمده اند، افرادی حساس، مودب، دانا، و دلسوز و بامحبت هستند. علاقه بسیار زیادی به هنر و زیبایی دارند. درمذهب معتقد و خواستار آرامش در زندگی می باشند. در کار و تجارت بسیار بااحتیاط قدم برمی دارند و افرادی صرفه جو و اقتصاددان هستند. آنها باید از تردید و ناامیدی و بدبینی دوری کنند.

بهترین جفت: خرگوش، اسب، خوک

بدترین جفت: موش، گاو، سگ

 

---------------------------------------------------------------------------


میمون:

متولدین سالهای: , 1287، 1299، 1311، 1323، 1335، 1347، 1359، 1371، 1383، 1395، و........

 

علایق:

رنگ: زرد , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , , حیوان: ببر

گُل: قاصدک , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , درخت: چنار

رایحه: یاسمین , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , گیاه: آویشن

طعم: شیرین , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , , ادویه: دارچین

جواهر تولد: چشم گربه ای , , , , , , فلز: طلا

عدد شانس: 10 , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , آلت موسیقی: گیتار

 

شعار میمون: "من تفریح می کنم"

میمون حیوانی بسیار باهوش است. مردم معمولاً این حیوان را با آدم های زیرک و باهوش مقایسه می کنند. این حیوانی بسیار فرخنده و مبارک است که سمبل شانس نیز می باشد.

اکثر افراد متولد سال میمون افرادی سرزنده، قابل انعطاف، و پرذوق و استعداد می باشند. آنها عاشق تحرک و ورزش هستند. آنها برای کمک کردن به دیگران، کار خود را کنار میگذارند. آنها استعداد زیادی در نمایش دادن خود دارند. در کار، خلاقیت بسیار فوق العاده ای از خود بروز می دهند. اگر دهن بینی و کم طاقتی خود را کنار بگذارند، به موفقیت های چشمگیری نائل خواهند شد.

بهترین جفت:موش، اژدها

بدترین جفت:ببر، مار، خوک

 

---------------------------------------------------------------------------

 

خروس:

متولدین سالهای: , 1288، 1300، 1312، 1324، 1336، 1348، 1360، 1372، 1384، 1396، و .......

علایق:

رنگ: بنفش , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , حیوان: آهو

گُل: داودی , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , درخت: بلوط

رایحه: مر , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , , گیاه: مرزه

طعم: شیرین , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ادویه: فلفل سفید

جواهر تولد: یاقوت زرد , , , , , , , , فلز: روی

عدد شانس: 6 , , , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: قره نی

 

شعار خروس:  "من بهتر می دانم"

خروس سمبل وفاداری و وقت شناسی است. برای گذشتگان که ساعت شماطه ای نداشتند، بانگ خروس اهمیت ویژه ای داشته است و مردم را بیدار می کرده است.

افرادی که در سال خروس به دنیا آمده اند، افرادی صادق، روشن، ارتباطی، جاه طلب، و بامحبتند. ممکن است خیلی زود به چیزی علاقه مند شوند، اما سریع آن را فراموش می کنند. انها از عزت نفس بسیار بالایی برخوردارند و خیلی کم به دیگران متکی می شوند. ازآنجا که اکثر خروس ها ذاتاً مردمانی خوش تیپ و زیبا هستند، خواهان فراوان دارند. اگر بتوانند از غرور خود کم کنند، بیشتر پیشرفت خواهند کرد.

بهترین جفت: گاو، اژدها، مار

بدترین جفت: خروس، سگ، خرگوش

 

---------------------------------------------------------------------------


سگ:

متولدین سالهای: , 1289، 1301، 1313، 1325، 1337، 1349، 1361، 1373، 1385، 1397، و ..........

علایق:

رنگ: فیروزه ای , , , , , , , , , , , , , , , حیوان: سگ یا گوسفند

گُل: همیشه بهار , , , , , , , , , , , , , درخت: گیلاس

رایحه: حنا , , , , , , , , , , , , , , ,  , , , , , گیاه: مرزنگوش

طعم: گوشتی , , , , , , , , , , , , , , , , ادویه: میخک

جواهر تولد: یاقوت , , , , , , , , , , , , فلز: سرب

عدد شانس: 9 , , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: گیتار

 

شعار سگ:  "من نگران هستم"

سگ دوست انسان است که می تواند او را درک کند و از او اطاعت کند، چه صاحبش ثروتمند باشد و چه فقیر. چینی ها سگ را حیوانی فرخنده و مبارک می دانند. اگر سگی وارد خانه ای شود، صاحبخانه با آغوش باز او را خواهد پذیرفت.

افرادی که در سال سگ متولد شده اند، شخصیتی راست و درست دارند. آنها در کار و شق وفادار، باجرات، زبردست، باهوش و دلسوز هستند. این افراد اگر بتوانند بی ثباتی خود را رفع و رجو کنند، شانس به سراغشان خواهد آمد.

بهترین جفت:  ببر، خرگوش، اسب

بدترین جفت: اژدها، بُز، خروس

 

---------------------------------------------------------------------------


خوک:

متولدین سالهای: , 1290، 1302، 1314، 1326، 1338، 1350، 1362، 1374، 1386، 1398 و .........

علایق:

رنگ: ارغوانی , , , , , , , , , , , , ,  , , , , , حیوان: گربه

گُل: سوسن سفید , , , , , , , , , , , , درخت: اقاقیا

رایحه: عنبر , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,  , گیاه: پونه

طعم: شیرین و ترش , , , , , , , , , , , , ادویه: میخک

جواهر تولد: حجرالاقمر , , , , , , , , , فلز: نقره خالص

عدد شانس: 5 , , , , , , , , , , , , , , , , , , , آلت موسیقی: چنگ

 

شعار خوک:  "من حفظ می کنم"

خوک در درک افکار انسانی به اندازه سگ دانا نیست. عاشق خوردن و خوابیدن و چاق شدن است. از اینرو معمولاً نشانگر تنبلی و بدهیکلی است. از جانب مثبت، بسیار خوش رفتار است و آزاری به دیگران نمی رساند و می تواند برای مردم ثروت و فراوانی بیاورد. آنها از دیرباز سمبل فراوانی و ثروت بوده اند.

افرادی که در سال خوک متولد شده اند، افرادی صادق و رک گو هستند. آنها ظاهری آرام و قلبی نیرومند دارند، اما کم طاقتند و استقلال ندارند. از آنجا که از حرف زدن غیرمستقیم و در لفافه خوششان نمی آید، غیر اجتماعی به نظر می رسند. اما افرادی خوشبین و مقاوم هستند، و تازمانیکه کاملاً به آنها نزدیک نشده اید، پی به وفاداری و خوش قلبی آنها نخواهید برد.

بهترین جفت:بُز، خرگوش

بدترین جفت: مار، خوک، میمون


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, 14:53 |- nashenas -|


 

 

 

معمولا انسان ها برای به دست آوردن شناخت بیشتر از دوستان و اطرافیان خود و یا شناخت سطحی از کسانی که برای اولین بار با آنها رو به رو می شوند به گزینه های مختلفی پناه می برند که حدس زدن شخصیت طرف مقابل از روی لباس پوشیدن ،امضا و یا شیوه دست دادن او از جمله این امور است.

شناخت شخصیت افراد از روی رنگ چشم گزینه جدیدی است که در روابط انسانی بی تاثیر نبوده و چنانچه درست به کار رود مشکلات زیادی را حل خواهد کرد .

مطلب زیر که توسط یکی از انجمن های اینترنتی عربی منتشر شده است به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت دارندگان آن می پردازد.

 


رنگ چشم سبز

 

رنگ چشم سبز نشان دهنده آن است که صاحبان آن شخصیتی قوی و اراده ای بالا دارند. در تصمیم گیری ها، خیلی محکم عمل کرده و تا حدی خود رای و مغرور هستند.این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در کمک به دیگران سعی می کنند تا آخرین توان خود را مصرف کنند.

 


رنگ چشم آبی

 

دارندگان چشم های آبی دارای نگاهی عمیق بوده و شخصیتی حساس و شفاف دارند. این افراد به راحتی فکر و نظر خود را به دیگران تحمیل می کنند و به همین نسبت جرات و شجاعت وی‍ژه ای هم به خرج می زنند. قابل توجه است که بیشتر چشم آبی ها طبیعت و احساساتی هنری و ملموس دارند.

 

 

رنگ چشم مشکی

 

صاحبان چشمان مشکی انسان هایی رویایی هستند که در فضای شاعرانه ای زندگی می کنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی می کنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند .این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.

 

 

رنگ چشم قهوه ای

 

چشم قهوه ای سنبل مهربانی و محبت است و هر چه تیره تر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم قهوه ای ها بسیار خون سردند و هر چه را که می خواهند به راحتی تصاحب می کنند. چنین به نظر می رسد که این افراد معنای عصبانیت را نمی شناسند و از آرامشی تمام نشدنی بهره مندند.

 

 

رنگ چشم خاکستری

 

صاحبان چشم های خاکستری دو دسته هستند ، یا از شخصیتی آرام و با اعتماد به نفس برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند و همیشه به دنبال آرامش می گردند ولی در مجموع انسان هایی سرسخت و سنگین دل هستند.

 

 

رنگ چشم عسلی

 

با وجود اینکه چشم عسلی ها انسان هایی خوش قلب هستند ولی با دیگران صریح نیستند. این افراد همیشه به دنبال دوست می گردند. چشم عسلی ها معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده و دوست ندارند به دیگران تکیه کنند


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, 14:25 |- nashenas -|


نیومدم اینجا گله کنم یا ناراحتت کنم امیدوارم بیای ببینیش

با گذشت چهار پنج ماه ک تنهام گذاشتی ب خدا هنوز قلبم واسه تو میتپه

نفهمیدم کاش جواب این سوالمو ک چرا منو عاشق کردیو این طوری رفتی رو بهم میگفتی

امیدوارم هیچ وقت عذاب وجدان نگیری واسه گذشته فقط از خدا میخوام با اون خواستگاری که داشتی خوشبخت بشی امیدوارم امیدوارم از من بیشتر عمر کنی خوشبخت تر از من بشی موفق تر از من بشی فقط میخوام همیشه خوشحالو راضی از زندگی باشی

اهل حرف زدن نیستم تو  این کارم وارد نیستم خدا و پدربزرگت که الان منو میبینه میدونن تو دلم چی میگذره

حلالت کردم ب من مدیون نیستی


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, 14:24 |- nashenas -|


چشمانش پر بود از نگرانی و ترس
لبانش می لرزید
گیسوانش آشفته بود و خودش آشفته تر
- سلام کوچولو .... مامانت کجاست ؟
نگاهش که گره خورد در نگاهم
بغضش ترکید
قطره های درشت اشکش , زلال و و بی پروا
چکید روی گونه اش
- ماماااا..نم .. ما..مااانم ....
صدایش می لرزید
- ا .. چرا گریه می کنی عزیزم , گم شدی ؟
گریه امانش نمی داد که چیزی بگوید
هق هق , گریه می کرد
آنطوری که من همیشه دلم می خواست گریه کنم
آنگونه که انگار سالهاست گریه نکرده بود
با بازوی کوچکش مدام چشم هایش را از خیسی اشک پاک می کرد
در چشم هایش چیزی بود که بغضم گرفت
- ببین , ببین منم مامانمو گم کردم , ولی گریه نمی کنم که , الان باهم میریم مامانامونو پیداشون می کنیم , خب ؟
این را که گفتم , دلم گرفت , دلم عجیب گرفت
آدم یاد گم کرده های خودش که می افتد , عجیب دلش می گیرد
یاد دانه دانه گم کرده های خودم افتادم
پدر بزرگ , مادربزرگ, پدر , مادر , برادر , خواهر , عمو ,
کودکی هایم , همکلاسی های تمام سال های پشت میز نشستنم , غرورم , امیدم , عشقم , زندگی ام
- من اونقدر گم کرده داااارم , اونقدر زیاااد , ولی گریه نمی کنم که , ببین چشمامو ...
دروغ می گفتم , دلم اندازه تمام وقت هایی که دلم می خواست گریه کنم , گریه می خواست
حسودی می کردم به دخترک
- تو هم ... تو هم .. مام .. مام .. مامانتو .. گم کردی ؟
آرام تر شد
قطره های اشکش کوچکتر شد
احساس مشترک , نزدیک ترمان کرد
دست کوچکش را آرام گرفتم توی دستانم
گرمای دستش , سردی دستانم را نوازش کرد
احساس مشترک , یک حس خوب که بین من و او یک پل زده بود , تلخی گم کرده هامان را برای لحظه ای از ذهنمان زدود
- آره گلم , آره قشنگم , منم هم مامانمو , هم یک عالمه چیز و کس دیگه رو با هم گم کردم , ولی گریه نمی کنم که ...
هق هق اش ایستاد , سرش را تکان داد ,
با دستم , اشک های روی گونه اش را آهسته پاک کردم
پوست صورتش آنقدر لطیف و نازک بود که یک لحظه از ترس اینکه مبادا صورتش بخراشد , دستم را کشیدم کنار
- گریه نکن دیگه , خب ؟
- خب ...
زیبا بود ,
چشمانش درشت و سیاه
با لبانی عنابی و قلوه ای
لطیف بود , لطیف و نو , مثل تولد , مثل گلبرگ های گل ارکیده
گیسوان آشفته و مشکی اش , بلند و مجعد ,
- اسمت چیه دخترکم ؟
- سارا
- به به , چه اسم قشنگی , چه دختر نازی
او بغضش را شکسته بود و گریه اش را کرده بود
او, دستی را یافته بود برای نوازش گونه اش , و پناهی را جسته بود برای آسودنش
امیدی را پیدا کرده بود برای یافتن گم کرده اش ,
و من , نه بغضم را شکسته بودم ,
که اگر می شکستم , کار هردو تامان خراب میشد
و نه دستی یافته بودم و نه امیدی و نه پناهی ...
باید تحمل می کردم ,
حداقل تا لحظه ای که مادر این دختر پیدا می شد
و بعد باز می خزیدم در پسکوچه ای تنگ و اشک های خودم را با پک های دود , می فرستادم به آسمان
باید صبر می کردم
- خب , کجا مامانتو گم کردی ؟
با ته مانده های هق هقش گفت :
- هم .. هم .. همینجا ..
نگاه کردم به دور و بر
به آدم ها
به شلوغی و دود و صداهای درهم و سیاهی های گذران و بی تفاوت
همه چیز ترسناک بود از این پایین
آدم ها , انگار نه انگار , می رفتند و می آمدند و می خندیدند و تف بر زمین می انداختند و به هم تنه می زدند
بلند شدم و ایستادم
حالا , خودم هم شده بودم درست , عین آدم ها
دخترک دستم را محکم در دستش گرفته بود و من , محکم تر از او , دست او را
- نمی دونی مامانت از کدوم طرف تر رفت ؟
دوباره بغض گرفتش انگار , سرش را تکان داد که : نه
منهم نمی دانستم
حالا همه چیزمان عین هم شده بود
نه من می دانستم گم کرده هایم کدام سرزمین رفته اند و نه سار
هر دو مان انگار , همین الان , از کره ای دیگر آمده بودیم روی این سیاره گرد و شلوغ
- ببین سارا , ما هردوتامون فرشته ایم , من فرشته گنده سبیلو , توهم فرشته کوچولوی خوشگل
برای اولین بار از لحظه ای آشناییمان , لبخند زد
یک لبخند کوچک و زیر پوستی ,
و چقدر معصومانه و صادقانه و ساده
قدم زدیم باهم
قدم زدن مشترک , همیشه برایم دوست داشتنیست
آنهم با یک نفر که حس مشترک داری با او , که دیگر محشر است
حتی اگر حس مشترک , گم کردن عزیز ترین چیزها باشد ,
هدفمان یکی بود ,
من , پیدا کردن گم کرده های او و او هم پیدا کردن گم کرده های خودش ,
- آدرس خونه تونو نداری ؟
لبش را ورچید , ابروهایش را بالا انداخت
- یه نشونه ای یه چیزی ... هیچی یادت نیست ؟
- چرا , جای خونه مون یه گربه سیاهه که من ازش می ترسم , با یه آقاهه که .. ام .. ام ... آدامس و شوکولات میفروشه
خنده ام گرفت
بلند خندیدم
و بعد خنده ام را کش دادم
آدم یک احساس خوب و شاد که بهش دست میدهد , باید هی کشش بدهد , هی عمیقش کند
سارا با تعجب نگاهم می کرد
- بلدی خونه مونو ؟
دستی کشیدم به سرش
- راستش نه , ولی خونه ما هم همینچیزا رو داره ... هم گربه سیاه , هم آقاهه آدامس و شوکولات فروش
لبخند زد
بیشتر خودش را بمن چسبانید
یک لحظه احساس عجیب و گرمی توی دلم شکفت
کاش این دخترک , سارا , دختر من بود ...
کاش میشد من با دخترم قدم بزنیم توی شهر , فارغ از دغدغه ها و شلوغی ها , همه آدم بزرگ ها را مسخره کنیم و قهقهه بزنیم
کاش میشد من و ..
دستم را کشید
- جونم ؟
نگاهش به ویترین یک مغازه مانده بود
- ازون شوکولاتا خیلی دوست دارم
خندیدم
- ای شیطون , ... ازینا ؟
- اوهوم ...
- منم از اینا دوست دارم , الان واسه هردومون می خرم , خب ؟
خندید ,
- خب , ازون قرمزاشا ...
- چشم
...
هردو , فارغ از حس مشترک تلخمان , شکلات قرمز شیرینمان را می مکیدیم و می رفتیم به یک مقصد نامعلوم
سارا شیرین زبانی می کرد
انگار یخ های بی اعتمادی و فاصله را همین شکلات , آب کرده بود
- تازه بابام یک ماشین گنده خوشگل داره , همش مارو میبره شمال , دریا , بازی می کنیم ...
گوش می دادم به صدایش , و جان هم
لذتی که می چشیدم , وصف ناشدنی بود
سارا هم مثل یک شوکولات شیرین , روحم را تازه کرده بود
ساده , صادق , پر از شادی و شور و هیجان , تازه , شیرین و دوست داشتنی
- خب .. خب ... که اینطور , پس یه عالمه بازی هم بلدی ؟
- آآآآآره تازشم , عروسک بازی , قایم موشک , بعدشم امم گرگم به هوا ..
ما دوست شده بودیم
به همین سادگی
سارا یادش رفته بود , گم کرده ای دارد
و من هم یادم رفته بود , گم کرده هایم
چقدر شیرین است وقتی آدم کسی را پیدا می کند که با او , دردهایش ناچیز می شود و غم هایش فراموش
نفس عمیق می کشیدم و لبخند عمیق تر می زدم و گاهی بیخودی بلند می خندیدم و سارا هم , بلند , و مثل من بی دلیل , می خندید
خوش بودیم با هم
قد هردومان انگار یکی شده بود
او کمی بلند تر
و من کمی کوتاهتر
و سایه هامان هم , همقد هم , پشت سرمان , قدم میزدند و می خندیدند
- ااا. ...مااامااانم ....... مامان .. مامان جووووووووون
دستم را رها کرد
مثل نسیم
مثل باد
دوید
تا آمدم بفهمم چی شد , سارا را دیدم در آغوش مادرش
سفت در آغوش هم , هر دو گریان و شاد , هردو انگار همه دنیا در آغوششان است
مادر , صورتش سرخ و خیس , و سارا , اشک آلود و خندان با نیم نگاهی به من
قدرت تکان خوردن نداشتم انگار
حس بد و و خوبی در درونم جوشیدن گرفته بود
او گم کرده اش را یافته بود
و شکلات درون دهان من انگار مزه قهوه تلخ , گرفته بود
نمی دانم چرا , ولی اندازه او از پیدا کردن گم کرده اش خوشحال نبودم
- ایناهاش , این آقاهه منو پیدا کرد , تازه برام شکولات و آدامس خرید , اینم مامانشو گم کرده ها ... مگه نه ؟
صورت مادر سارا , روبروی من بود
خیس از اشک و نگرانی ,
- آقا یک دنیا ممنونم ازتون , به خدا داشتم دیونه میشدم , فقط یه لحظه دستمو ول کرد , همش تقصیر خودمه , آقا من مدیون شمام
- خانوم این چه حرفیه , سارا خیلی باهوشه , خودش به این طرف اومد , قدر دخترتونو بدونین , یه فرشته اس
سارا خندید
- تو هم فرشته ای , یه فرشته سبیلو , خودت گفتی ...
هر سه خندیدیم
خنده من تلخ
خنده سارا شیرین
- به هر حال ممنونم ازتون آقا , محبتتون رو هیچوقت فراموش می کنم , سارا , تشکر کردی ازعمو ؟
سارا آمد جلو ,
- می خوام بوست کنم
خم شدم
لبان عنابی غنچه اش , آرام نشست روی گونه زبرم
دلم نمی خواست بوسه اش تمام شود
سرم همینطور خم بود که صدایش آمد
- تموم شد دیگه
و باز هر دو خندیدیم
نگاهش کردم , توی چشمش پر بود از اعتماد و دوست داشتن
- نمی خوای من باهات بیام تا تو هم مامانتو پیدا کنی ؟
لبخند زدم ,
- نه عزیزم , خودم تنهایی پیداش می کنم , همین دور وبراست
- پیداش کنیا
- خب
....
سارا دست مادرش را گرفت
- خدافظ
- آقا بازم ممنونم ازتون , خدانگهدار
- خواهش می کنم , خیلی مواظب سارا باشید
- چشم
همینطور قدم به قدم دور شدند
سارا برایم دست تکان داد
سرش را برگردانده بود و لبخند می زد
داد زد
- خدافظ عمو سبیلوی بی سبیل
انگار در راه رفتن مادرش بهش گفته بود که این آقاهه که سبیل نداشت که
خندیدم
.....
پیچیدم توی کوچه
کوچه ای که بعدش پسکوچه بود
یک لحظه یادم آمد که ای داد بیداد , آدرسشو نگرفتم که
هراسان دویدم
- سارا .. سار ...
کسی نبود , دویدم
تا انتهای جایی که دیده بودمش
- سارا
نبود , نه او , نه مادرش , نه سایه شان
....
رسیدم به پس کوچه
بغضم ارام و ساکت شکست
حلقه های دود سیگار , اشک هایم را می برد به آسمان
سارا مادرش را پیدا کرده بود
و من , گم کرده ای به تمامی گم کرده هایم افزوده بودم
گم کرده ای که برایم , عزیزتر شده بود از تمامی شان
....
پس کوچه های بی خوابی من , انتهایی ندارد
باید همینطور قدم بزنم در تمامیشان
خو گرفته ام به با خاطرات خوش بودن
گم کرده های من ، هیچ نشانه ای ندارند
حتی گربه سیاه و آقای آدامس فروش هم , نزدیکشان نیست
من گم کرده هایم را توی همین کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک گم کرده ام
کوچه پس کوچه هایی که همه شان به هم راه دارند و ، هیچوقت ، تمام نمی شوند
کوچه پس کوچه هایی که وقتی به بن بستش برسی ،
خودت هم می شوی ، جزو گم شده ها ....

(قربون مهربونیاتون)


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, 14:14 |- nashenas -|


با یک شکلات شروع شد.

 من یک شکلات گذاشتم کف دستش. او هم یک شکلات گذاشتم توی دستم. من بچه بودم، او هم بچه بود. سرم را بالا کردم. سرش را بالا کرد. دید که مرا می شناسد. خندیدم. گفت: «دوستیم؟» گفتم: «دوست دوست» گفت: «تا کجا؟» گفتم: «دوستی که تا ندارد» گفت: «تا مرگ؟» خندیدم و گفتم: «من که گفتم تا ندارد» گفت: «باشد، تا پس از مرگ» گفتم: «نه، نه، گفتم که تا ندارد». گفت: «قبول، تا آن جا که همه دوباره زنده می شود، یعنی زندگی پس از مرگ. باز هم با هم دوستیم. تا بهشت، تا جهنم، تا هر جا که باشد من و تو با هم دوستیم.» خندیدم و گفتم: «تو برایش تا هر کجا که دلت می خواهد یک تا بگذار. اصلأ یک تا بکش از سر این دنیا تا آن دنیا. اما من اصلأ تا نمی گذارم» نگاهم کرد. نگاهش کردم. باور نمی کرد. می دانستم. او می خواست حتمأ دوستی مان تا داشته باشد. دوستی بدون تا را نمی فهمید. گفت: «بیا برای دوستی مان یک نشانه بگذاریم». گفتم: «باشد. تو بگذار.» گفت: «شکلات. هر بار که همدیگر را می بینیم یک شکلات مال تو و یکی مال من، باشد؟» گفتم: «باشد»هر بار یک شکلات می گذاشتم توی دستش، او هم یک شکلات توی دست من. باز همدیگر را نگاه می کردیم. یعنی که دوستیم. دوست دوست. من تندی شکلاتم را باز می کردم و می گذاشتم توی دهانم و تند تند آن را می مکیدم. می گفت: «شکمو! تو دوست شکمویی هستی» و شکلاتش را می گذاشت توی یک صندوق کوچولوی قشنگ. می گفتم «بخورش» می گفت: «تمام می شود. می خواهم تمام نشود. می خواهم برای همیشه بماندصندوقش پر از شکلات شده بود. هیچ کدامش را نمی خورد. من همه اش را خورده بودم. گفتم: «اگر یک روز شکلات هایت را مورچه ها بخورند یا کرم ها، آن وقت چه کار می کنی؟» گفت: «مواظبشان هستم» می گفت «می خواهم تا موقعی که;" دوستهستیم » و من شکلات را می گذاشتم توی دهانم و می گفتم: «نه، نه، تا ندارد. دوستی که تا ندارد یک سال، دو سال، چهار سال، هفت سال، ده سال و بیست سال شده است. او بزرگ شده است. من بزرگ شده ام. من همه شکلات ها را خورده ام. او همه شکلات ها را نگه داشته است. او آمده است امشب تا خداحافظی کند. می خواهد برود آن دور دورها. می گوید «می روم، اما زود برمی گردم». من می دانم، می رود و بر نمی گردد. یادش رفت به من شکلات بدهد. من یادم نرفت. یک شکلات گذاشتم کف دستش. گفتم «این برای خوردن» یک شکلات هم گذاشتم کف آن دستش: «این هم آخرین شکلات برای صندوق کوچکت». یادش رفته بود که صندوقی دارد برای شکلات هایش. هر دو را خورد. خندیدم. می دانستم دوستی من «تا» ندارد. مثل همیشه. خوب شد همه شکلات هایم را خوردم. اما او هیچ کدامشان را نخورد. حالا با یک صندوق پر از شکلات نخورده چه خواهد کرد؟


†ɢα'§ : <-TagName->
سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, 14:13 |- nashenas -|


 ابتدا به این عکس نگاه کنید... 

 

 تست شخصیت بر مبنای علمی

اگر چشم شما بلافاصله بعد از دیدن این تصویر، بیشتر می‌تواند چهره انسان را ببیند، شما فرد آرام و لطیفی هستید ولی اگر چشم شما روی تصویر گرگ متمرکز می‌شود، شما فردی با یک زندگی پر تنش و استرس هستید.


†ɢα'§ : <-TagName->
دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, 16:37 |- nashenas -|


بابت این پست باید بگم که صرفا جهت خنده آورده شده؛پس لطفا بهونه الکی نگیرین

تغذیه:رشته ای که اشتباهاً جزو رشته های دانشگاهی اومده.آینده شغلی بسیار تیره و تیریکی دارند.در بهترین حالت و در صورتی که شهرداری به فارغ التحصیلان این رشته مجوز بدهد میتوانند اقدام به باز کردن ساندویچ فروشی کنند!ضمناً دانشجویان فوق لیسانس هم میتونند Fast Food بزنند.از بزرگترین دستاورد های علمی این رشته در سالهای اخیر کشف فرمول سس هزار جزیره بوده است!از جمله دروس این رشته:هات داگ-1 هات داگ2 - سوسیس کاربردی- انسان و کالباس و.... میباشد!از بزرگان این علم هم میتوان به اکبر کثیف (ساندویچ فروشی اکبر کثافت) اشاره کرد.

مهندسی راه و ساختمان: دیگه فقط مونده بود کارگر ساختمانی رو دانشگاه ها بدند بیرون که خوشبختانه این امر هم با تلاش متخصصان و دانشمندان ایرانی محقق شد و ما از این به بعد کارگر هم از دانشگاه میاریم! روزی رو تصور کنید که از صبح وانت های شهرداری جولوی دانشکده فنی توقف میکنند و بچه های راه و ساختمان رو میبرند سر ساختمان!در این رشته معیار بهترین دانشجو برای دانشجویانی است که بیشتر از همه بتوانند آجر را به بالا بندازند.دروس این رشته عبارتند از:بیل مقدماتی ? بیلچه- روش های چیدن تیرآهن-فرمولاسیون درست کردن سیمان و.......


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 18:35 |- nashenas -|


رشته ادبیات: گیج ترین و گلابی ترین دانشجوهای ایران در این رشته تحصیل میکنند(توصیه میکنم اگر یه وقت دلتون گرفت واسه بازکردنش برید دانشکده ادبیات!)از جمله بزرگترین دانشمندان این رشته حافظ و سعدی و عارف قزوینی و ایرج میرزا! بوده اند که حتی تحصیلات دبیرستانی هم ندارند(علمی که بزرگانش سواد درست حسابی ندارند دیگه معلومه چی میشه....!)از ابهامات بزرگ این رشته این نکته میباشد که انوری بالاخره شاعر قرن پنجم است یا نهم ! فارغ التحصیلان این رشته میتوانند به عنوان مصطفی رحماندوست مشغول به کار شوند! از دروس این رشته: زندگی نامه و آثار حافظ-زندگی نامه و آثار سعدی-زندگی نامه و آثارنظامی-زندگی و آثار فرخی سیستانی و یزدی و شمالی و بلوچی و.....!


رشته مهندسی کامپیوتر: خدا پدر مادر مخترع کامپیوتر رو بیامرزه که اگه اون نبود الان تعداد دانشجوهای این مملکت به نصف تقلیل پیدا میکرد.این روزا دیگه عادی ترین جمله ای که از یک دانشجو شنیده میشود این است: کام میخونم! نکته جالب در مورد این رشته تفکیک آن به دو گرایش نرم افزار و سخت افزار میباشد که دانشجویانی که تبحر خاصی در زمینه Fifa2006 و Max.p و .... دارند وارد گرایش نرم افزار و کسانی که میتوانند با انگشست شصت پایشان دکمه Power کامپیوتر را بزنند وارد گرایش سخت افزار میکنند.فارغ التحصیلان این رشته حوالی خیابان جمهوری مشغول فروختن CD میباشند!از دروس این رشته:بیل گیتس شناسی 1 ? سی دی مقدماتی-تفاوت Monitor و TV و....


داروسازی: نفس-زندگی-بهترین رشته دانشگاهی.رشته ای که هیچ نقطه ضعفی ندارد.تنها نکته منفی این رشته دانشجویانش میباشند که از سال سوم به خاطر آشنایی با انواع داروهای نئشه آور مشغول پاک کردن شیشه های فضا پیما میباشند!!!(البته دختراشم خدایی آخر ضد حالن!)کسانی که در این رشته تحصیل میکنند همشون از بزرگان جامعه هستند!تنها رشته ای که هنوز خز نشده و اون به این دلیل می باشد که هرکسی رو توش راه نمیدن و فقط آدم باحال ها رو راه میدن(پسراشو میگم!) از دروس این رشته:فارمالوژی-فارماتو گرافی-فارماسی-فارما توپیک-شیمی!
میخواستم حال بروبچ رشته های دندان و ریاضی محض و مهندسی هوا فضا و مهندسی صنایع(!)رو هم بگیرم که سردمداران این رشته واسم سیبیل گرو گذاشتند که اذیتشون نکنم و اینا.
درآخر دوستان عزیزی که میل میدن و فحش میدند لطف کنند رشته اشون رو هم ذکر کنند!!!!

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 18:34 |- nashenas -|


رشته مدیریت اجرایی : رشته ای تازه تاسیس است که گذشته درستی ندارد.معلوم نیست رشتش مهندسیه یا مدیریته .....؟؟؟؟هر چی تو اینترنت search کنین چیز بدرد بخوری گیرتون نمیاد که فرق این رشته رو با رشته با مهندسی صنایع بفهمین؟؟؟؟حالا یکی دو تا درسشو فرق میکنه برداشتن یه رشته جدید زدن!!!! جالبه وقتی بخوای یه تاریخچه از رشتشون بخونی اصلا پیدا نمیشه! تاریخجه این رشته مثل الماس کمیابه.از همه جالب تر اینه که هیچی از رشتشون نمیدونن تنها چیزی که یاد گرفتن کلمه MBA است. 
رشته علوم تربیتی : موندم آخه تربیت هم نیاز به علوم داره خوب ؟؟؟!! در کل رشته بدی نیست امادانشجویانش جز کنفرانس و جلسه گرفتن درباره ازدواج و اینکه "آیا زن ها به خواستگاری مرد ها بروند خوب است یا بد؟ "کاره دیگه ای بلد نیستن.ماشاالله همه استاداشونم که اهل حالنJ
رشته روانشناسی : رشته ای که به نظر خودشون خیلی با کلاسه اما موندم چه چیزیش باکلاسه ، شاید اینکه هی مثل اون فیلمه بگن "اساسا در علم روانشناسی...." را باکلاس میدونن!!!!!رشته بدی نیست اما واقعا دانشجویانش جالب حرف میزنن و خیلی بامزه هستن... 
رشته کشاورزی : رشته ای سنتی است که تو روستا کاربرد زیادی داره ، شاغل های این رشته همه باید با بیل و آب و نهال و سم بزرگ شن و اگه ازشون چند تا سوال کنی جز خواص سیر چیز دیگه ای بلد نیستن..!!بی انصافی نکنم اما دانشجویان فعالی داره میرن پشت دانشگاه جعفری و تربچه میکارن و این به عنوان کار عملیشون حساب میشه. 

رشته حقوق : هیچ افتخاری ندارن جزاینکه فقط تو فیلم " درباره الی.. " اسم رشتشونو چند بار آورده شده.خیلی پز کتاباشونو میدن اما واقعا خودشونم چیزی ازش نمیفهمن!!!میگن ما میخوایم قاضی شیم میبینن که نمیشه میگن وکیل باز که میرن جلو میبینن خیلی سخته میگن ازین دفترای ازدواج و طلاق میزنیم اما یکم دیگه که میرن جلو و میبینن خیلی خیلی سخته منصرف میشن و بعد گرفتن مدرک یه کلاسور با چند تا برگه میخرن میرن جلو دادگستری ها رو چهارپایه میشینن و نامه طلاق و شکایت مینویسن.تو بینشون فقط چندتا قاضی و وکیل خوب هستند و کار میکنن
.


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 18:33 |- nashenas -|


شكسپیر : اگر كسی را دوست داری رهایش كن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده


دانشجوی زیست شناسی : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ... او تكامل خواهد یافت

دانشجوی آمار : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یك رابطه مجدد غیر ممكن است

دانشجوی فیزیك : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطكاك بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است

دانشجوی حسابداری : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر كن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهكار بفرست

دانشجوی ریاضی : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل كرده و اگر نه در عدد صفر ضربش كن

دانشجوی كامپیوتر : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ... اگر برگشت ، از دستور كپی - پیست استفاده كن و اگر نه بهتر است كه دیلیت اش كنی

دانشجوی خوشبین : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن... نگران نباش بر می گردد

دانشجوی عجول : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ... اگر در مدت زمانی معین بر نگشت فراموشش كن

دانشجوی شكاك : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟

دانشجوی صبور : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد

دانشجوی رشته تاریخ : اگر كسی را دوست داری ، به حال خود رهایش كن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش كن ، این كار را مرتب تكرار كن.


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 18:32 |- nashenas -|



†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 18:19 |- nashenas -|


ریحانه به منزل ما رفت و آمد داشت و از همان لحظه اول که او را دیدم، متوجه نگاه شیطانی و حرکات و رفتار غیرعادی اش شدم. من موضوع را به همسرم اطلاع دادم و گفتم: بهتر است با دوستش قطع ارتباط کند. اما ملیحه این موضوع را جدی نگرفت و گفت: خوب نیست دل ریحانه را بشکنم و می توانم با او دوست بشوم…

 

شنیدن این حرف از زبان زنی که بارها و بارها از من خواسته بود طلاقش بدهم، دور از انتظار نبود. او همیشه می گفت: به خاطر پدرش تن به این ازدواج داده است و به سختی مرا تحمل می کند.

اگرچه من هم به اصرار خانواده ام با ملیحه ازدواج کردم و دل خوشی از زندگی ام نداشتم، اما به همسرم گفتم تو می دانی که پدر من و پدر تو شریک هستند و در صورتی که حرفی از طلاق بزنی، هم رابطه آن ها به هم می خورد و هم پشتوانه مالی مان را از دست خواهیم داد. پس به ناچار باید فعلا بسوزیم و بسازیم و خودمان را به دست سرنوشت بسپاریم.

در این شرایط من با اطلاع ملیحه تن به رابطه ای کثیف دادم و اسیر هواهای نفسانی شدم. دوست همسرم در حضور او به خانه ما می آمد و همدیگر را می دیدیم مدتی گذشت و ملیحه همچنان اصرار داشت که طلاقش بدهم. ولی خانواده هایمان تهدید می کردند که اگر حرفی از جدایی و طلاق بزنیم از ارث محروم خواهیم شد و خون به پا خواهند کرد.

واقعا مانده بودیم چه کار کنیم تا این که ملیحه از طریق دوستش زمینه ارتباط من با چند زن دیگر را نیز فراهم کرد و حسابی در لجنزار گناه و معصیت گرفتار شدم. متاسفانه در این مدت به دام موادمخدر نیز افتاده بودم. ملیحه پس از آن که نقشه شوم خود را برای جدایی از من عملی کرد، تقاضای طلاق داد و گفت: دیگر حاضر نیست به زندگی با مردی معتاد که دارای فساد اخلاقی است، ادامه بدهد. او با مدارکی که در دست داشت به اطرافیان ثابت کرد که به کریستال اعتیاد دارم و حتی تصاویری را که از رابطه غیراخلاقی من با زنان غریبه تهیه کرده بود، در اختیار پدر و برادرم گذاشت.
با این وضعیت دیگر هیچ دلیلی برای ادامه زندگی مشترکمان وجود ندارد و من بدبخت با ندانم کاری، بازیگر این فیلم سیاه شدم و قربانی تصمیمات خودسرانه و غرور بزرگ ترهایم هستم. پدر و برادرم تصاویر مربوط به فساد اخلاقی مرا دیده اند و برایم خط و نشان کشیده اند اما هیچ کس نمی داند ملیحه خودش این دام را برایم پهن کرد تا بتواند به راحتی طلاق بگیرد و با پسر مورد علاقه اش ازدواج کند.


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:31 |- nashenas -|


+20
.
.
.
.

.
. خیلی ببخشید یه کم زشته اما باحاله .  لطفا ببخشید
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
پسر كوچكتر:بابا تفاوت بين(بالقوه)و(بالفعل) چيه؟پدر رو به همسرش و دختر و پسر بزرگترش كرد و ازشون پرسيد:حاضرين براي ١ ميليون دلار با ديويد بكهام همبستر بشين؟زن:البته كه حاضرم!دختر:واي البته!پسر بزرگتر:آره چرا كه نه؟پدر رو به پسر كوچك:ديدي؟ما الان به صورت بالقوه ٣ ميليون دلار داريم،ولي بالفعل داريم با ٢ جنده و ١ كوني زندگي ميكنيم


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:28 |- nashenas -|


دو روز قبل امتحان :
.امروز رو استراحت مى کنم.از فردا بکوب شروع مى کنم به خر زدن !
.
.
يک روز قبل امتحان :
... .
ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺩﺍﺭﻳﻢ،
ﮐﻮﻭﻭ. . .ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ
..چيزى نيس درسش آسوونه
.
.
شب امتحان :
.
واااى چقدر زيااااااده ..نميرسم همش رو بخوووونم ... بايد صبح پاشم بخووونم
.
.
صبح امتحان:
.
واااااااااى..چراااا من بيدااااااار نشدم..هيچى نخووووندم..هيچى بارم نيس ....خدايا خودت بخيريش کن اين يکى رو قول ميدم وااااسه بعدى خفن بخوووونم
.
.
بعد امتحان :
.
اين يکى رو هم که ترررررر زديم...حالا بريم امروز رو استراحت بکنيم يه ذره روووحيه ام عوض شه
:|


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:28 |- nashenas -|




تو دستشویی فکر میکنند،

تو حمام اواز میخوانند،

سر کلاس میخوابند،

تو رختخواب تلفن حرف میزنند،

موقع درس خوندن بازی میکنند،

موقع رانندگی اس ام اس میدن،

به کسی که ازش متنفرن " چشم "میگن ،

باکسی که دوستش دارن دعوا میکنن ،

موقع تی وی دیدن فیسبوک رو چک میکنند،

موقع فیسبوک چک کردن غذا میخورند،

موقع خواب بیدارند،

موقع بیداری خوابند،

سر کار روزنامه میخوانند،

و اوقات فراغت کار میکنند!

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:27 |- nashenas -|



1- خانوم شماره بدم پارش میکنی
2- خانوم شرمنده مستقیم کدوم وریه
3- سلام هلو نه ببخشید هالو
...
... ... ... 4- نازتو بخورم شب شام نخورم
5- فداتو بخورم
6- قوربونت بچسبم
7-حاج خانوم ماچ خانوم
8- راه رفتنت توی حلقم
9- خودت مگه خواهر مادر نیستی D:
10- ببخشید خانوم دوست دختر که میگن شما هستین D:
11- ببخشید شما چقدر شبیه دوست دختر آینده من هستین
12- هندونه بیار قاچ کنم لباتو بیار ماچ کنم.....

†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:26 |- nashenas -|


* تو عروسی یکی از فامیلا دلار میریختن رو سر عروس و داماد! حمله به دلارا سی مجروح به جا گذاشت! فرداش همه رفتیم صرافی یارو گفت دلارا تقلبیه!!! : فک و فامیله داریم؟
 
* پسره فامیلمون رفته خارج 2 هفته با فیلتر شکن میرفته تو فیسبوک بعد از 2 هفته فهمیده نیازی به فیلتر شکن نیست فک و فامیله داریم؟
 
*‌دارم غرمیزنم این چه قیافه ایه من دارم.. عمه ام میگه غصه نخور زشتا خوش شانسترن!! :|فک و فامیله داریم؟
 
*‌دایی بابام(خدا بیامرز)وقتی ما رو نصیحت میکرد:پدر مادراتون بهتون یه حرفی میزنن،تو روشون بگین چَشــــم..ولی تو دلتون بگین:پـــــــــَشـــــــــــــم! فک و فامیله داریم؟
 
*‌دختر دایی بنده رفته دندونپزشکی عصب کشی کنه! طی 3 جلسه از درد دو بار با پا کوبیده به دکتر بدبختش، 4 بار زده تو سرش، دو بار دست دکتر رو چنگ زده خلاصه زده یارو رو لت و پار کرده! امروز همون دکتره اومد خواستگاریش : ایشالله همه جوونا خوشبخت شن . فک و فامیله داریم؟
 
*‌داداشم زندگیشو داده یه آیپد خریده اونوقت بابام به آیپدش میگه:پاره آجر! :| فک و فامیله داریم؟
 
*‌دختر خالم به بچش واسه اينكه شيريني زياد نخوره دندوناش خراب نشه گفته شيريني ها رو شمردم يدونش كم بشه ميزنمت. بچه هم وقتي همه خواب بودن رفته همه شيريني ها رو نصفه گاز زده كه تعدادش كم نشه! استعدادت تو حلقم !
 
*‌18 سال رفتیم خونه داییم! عیدی نداد... امسال نرفتم به همه عیدی داده!
 
*‌مامانم آجیلارو واسه عید قایم کرده بود الان هرچی میگرده خودش پیداش نمیکنه.. :|
 
*‌بابام کچله. یه بار تو حموم به جای شامپو اشتباهی به سرش کف شوی شوما زده!! بهش میگیم خوب پدر من! روی قوطی رو نخوندی نوشته کف شوی شوما؟!!! میگه چرا خوندم, نوشته بود برای سطوح صاف!
 
*‌دعوت مودبانه ي بابام از من براي صرف شام :
تَن لَشتو از پشت كامپيوتر جمع كن بيا پاي سُفره پهن شو !
 
*‌تو اخبار گفت چند نفر تو سوییس کشته شدن، مامانم برگشته میگه:"آخی طفلی ها دم عیدی چه بلایی سرشون اومد"
 
*‌من هنوز سر اون عیدی هایی که ازم میگرفتن و میرفتن واسم حساب بانکی باز میکردن، اما هیچ وقت ندیدمشون،با خونوادم درگیرم.
 
*‌مامانم داره به يه زنه آمريكايي هفت سينو توضيح ميده:
It should be start with S like Apple !
 
*‌یادش بخیر قدیمـا رو عیدی فک و فامیل حســـــاب باز میکردیم. امسال خیلـــی بهمون لطف کنن ماچمون میکنن…! فک و فامیله داریم؟
 
*رفتم حمام اومدم،دمه در بابام بهم میگه حدود 23 دقیقه حمام بودی که از این 23 دقیقه،15.30 صدای آب میومد. با توجه به اینکه هر 4.5ثانیه 1لیتر آب مصرف میشه تو 204 لیتر آب مصرف کردی وبا احتساب هر لیتر تقریبا 5تومن،تو 1000 تومن از یارانه خودتو مصرف کردی. حواست باشه 44000تومن دیگه بیشتر نمونده. من : !!! ....  تو شعب ابوطالب همچین کارایی نمیکردن
 
* مامانم امروز با چشمای اشکـ آلود اومده طرفم و میگه: پسرم تو رو به جوونیت قسم، تو رو به روح پدر مرحومم قسم، تو رو به شیر خودم قسم، دیگه.......قاشق تو این ظرفای تفلونِ من نزن!
 
*‌عمه هام اومدن خونمون، سه تایی دارن پشت سر مادرشوهراشون حرف میزنن. دلم واسه مامانم میسوزه که نمیتونه تو بحثشون شرکت کنه
 
*‌چند سال پيش چادر مادرمو سرم كردم و واسه خنده يهو مادر تا منو ديد جفت دستاشو رو به آسمون برد و از ته دل خدا رو شكر كرد و گفت خدا رو صد هزاررررر مرتبه شكر كه دختر نشدی وگرنه هيچ امام و امام زاده ای هم نميتونست تو رو شوهر بده با اين دماغت
 
*‌دیشب مامانم خیلی غمگین بود رفتم براش کلی اس ام اس خوندم کلی خندید بعد هی میگفت اینو بهم بده .... 5000تومن شارژ فدای یه خنده مامانم ....
 
*‌خواهرزادم کلاس اوله تکلیفشون اینه از ۱تا ۹۰ بنویسن حالا این خواهرزاده ما...یه عدد مینویسه درازمیکشه یه غلت میزنه یه عدد دیگه یه کارتون می بینه یکی دیگه گرسنه میشه... میگم دایی اینجوری تا صبم تموم نمیشه میگه خسته ام میفهمی خسته!!!
 
* با مامانم رفتيم مغازه تعميرات تلفن كه تلفن بي سيم خونرو بديم درست كنن....ياروو تلفن زده به پيريز بعد با موبايلش زنگ زد كه ببينه زنگ ميخوره يا نه....تلفن كه زنگ خورد مامانم به من ميگه اين آقاهه شماره مارو از كجا داشت.....ماااااامااااان..فک و فامیله داریم
 
*‌به خالم که آمریکا زندگی میکنه با کلیییی ذوق و شوق گفتم: خاله من خیلی دوس دارم بیام اونجازندگی کنم. برگشته میگه : خب اینجا کسی رو داری بری پیشش؟؟؟ فک و فامیله داریم؟
 
*‌ تلویزیون داره یه برنامه درباره علائم اعتیاد نشون میده. هر علامتی که میگه مامانم زیر چشمی با شک منو نگا میکنه . فک و فامیله داریم؟
 
* با دختر خالم رفته بودیم بیرون، دوست پسرش ما رو دید اومد جلو گفت:"این پسره کیه؟" دختر خالم هم اومد تریپ شاخی و دفاع از من بیاد گفت:"هر خری که هست به تو چه؟" . فک و فامیله داریم؟
 
*‌پسر خالم کلاس دوم تو امتحانشون یه سوال داشتن که گفته بود:آیا میدانید رود هیرمند به کدام دریا میریزد؟؟ اینم نوشته بود:بله میدانم...معلم خوشش اومده بود نمره کامل داده بود!!! فک و فامیله داریم؟
 
* به خواهرزادم که دوم دبستانه میگم : خوشحالیا، همش تعطیلی ؟ میگه : برو دایی واقعا تعطیلیا ! اقتصاد کشور فلج شد رفت پی کارش ، بعد بمن میگی خوشحالم ، برو پلی استیشنتو بازی کن دایی ! فک و فامیله داریم؟
 
*‌پسرم شش سالشه اومده با دوربين از من عكس گرفته ميگه ميخوام بزرگ شدم به پسرم نشونش بدم بگم اين بابام بود!!! بهش ميگم پسرت خودش منو ميبينه ديگه. ميگه معلوم نيست. مگه من باباي خدا بيامرزتو ديدم ؟! پسره من دارم ؟؟!!! فک و فامیله داریم؟
 
*‌ديشب نشستيم پاي ماهواره سريال عاشقانه ميبينيم. زن داداشم (كه نوعروسم هست) برگشته با عشوه به داداشم ميگه: مهرداد، اگه چي بشه تو منو ميبري طلاق ميدي؟ داداشم خيلي جدي برگشته ميگه: اگه سكه برگرده به همون 400تومن!! فک و فامیله داریم؟
 
*‌پسر داییم میگه خوش به حالت که تک فرزندی !! میگم چرا؟ میگه : واسه اینکه برا خوردن ته دیگه مارکارونی کسی نیست شریکت شه! همچین منطقی دارن جوانانه فامیله ما!!! فک و فامیله داریم؟
 
*‌نصفه شبي دارم درس ميخونم مادر اومده تو اتاق ميوه داد بهم.خواست بره بيرون گفت زبونتو ببينم! منم زبونمونو در اوردم يهو گفت سلام رکس. بعدم خوشحال و خندان رفت بيرون. نميدونم خنده و شادي به چه قيمت اخه؟ فک و فامیله داریم؟
 
*‌یه عروسی رفتیم از فک و فامیل حزب اللهی به جای ارکستر و دی جی دست میزدن و میخوندن که:صل علی محمد،صلوات بر محمد.به عموم میگم خجالت نمیکشن؟ یکی از فامیل، نزدیک ما ایستاده بود شنید حرفم رو.برگشته میگه:آقای مهندس چه اشکال داره کمی شادی هم بد نیست.فک و فامیله داریم؟
 
* نشسته بودم سر کلاس مامانم بهم اس ام اس داد : 700 هزار تومن ترمی بابای بدبختت داره واسه دانشگاهت پول میده اونوقت تو سر کلاس گوشیتو چک میکنی ببینی کی اس ام اس داده الاغ؟؟ فک و فامیله داریم؟
 
* نصف شبی خواب بودم دختر خالم 5 سالشه اومده بیدارم کرده میگه خواب دیدم شرک داره منو میخوره ..بعد با گریه میگه برو سی دیشو بیار بشکونیم!!!فک و فامیله داریم؟
 
* خواب بودم، پسرداییم رفته سروقت گوشیم اسم خودشو به Irancell تغییر داده، روز و شب بهم SMS میده مشترک گرامی روز جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک!!فک و فامیله داریم؟
 
*‌پسر داییم عکس عروسی مامان و باباش و گذاشته تو فیس بوک ،خودشو تگ کرده رو خشتک باباش..!! :) فک و فامیله داریم؟
 
* تو جشن مهد کودک خواهرزادم ,جلو شونصدتا مادر و پدر, مربی مهد با شوق با ..خواهرزادم جلو میکروفون حرف میزد... منم خر کیف...
مربی: کسری جون، شمردن بلدي؟
کسری : آره! داییم يادم داده!
مربيه : آفرين به تو پسر خوشگل و داييت!خوب حالا بگو ببينم، بعد پ...نج چيه؟
کسری : شيش!
مربيه : آفرين عزيزم، حالا بگو بعد هفت چيه؟
کسری : هشت!
مربيه : آاافرين! حالا بگو بعد ده چيه؟
کسری : سرباز.فک و فامیله داریم؟
 
*‌با بابام حرفم شده، میگه: واس خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!! فک و فامیله داریم؟
 
* پسرخالم اومده خونمون میگه یه ماه دیگه میخوام برم ایتالیا !
داداشم بهش گفت روزه ای ؟
پسرخالم : آره
داداشم : الان گه زیادی خوردی روزت باطل شد :|
فک و فامیله داریم؟
 
* سر صبح از خواب بیدار شدم میگم سلام بابای مهربونم . میگه سلام گرگ بی طمع نیست باز پول میخوای؟ پولاتو چه کار میکنی؟ نکنه معتاد شدی؟ بدبخت ترک کن ؟ بعد 5 دقیقه تیکه انداختن میگه شوخی کردم میخواستم خواب از سرت بپره. فک و فامیله داریم؟
 
*‌ساعت 5 دارم میرم بیرون به بابام میگم 12 میام . میگه اخه تو به درک اون دختره صاحاب نداره؟!!!!فک و فامیله داریم؟

†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:25 |- nashenas -|


روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم

میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:24 |- nashenas -|


یه تست شخصیتی 100% واقعی :
..

يه روز 4 تا حيوون تصميم گرفتن از يه درخت نارگيل برن بالا

يك شير

يك ميمون
... ... ... ...
يك زرافه

و....

... يك سنجاب

آنها تصميم گرفتند كه مسابقه بدهند ببينند كه كدام يك براي
چيدن يك موز از درخت از همه سريع تر بالا مي رود.

فكر مي كني كدام يك برنده مي شود؟
پاسخ پرسش، بازگو كننده شخصيت توست
پس با دقت فكر كن
پاسخ را در زير ببينيد

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

اگر پاسخ تو:
شير است = خسته و كسل هستي
ميمون = گيج هستي
زرافه = كاملاٌ تعطيل هستي
سنجاب = نا اميد هستي

چرا؟

براي اينكه :

درخت نارگيل كه موز ندارد!!!!!

مشخص است كه تحت فشارهستي و زياد كار كردي...
بايد يك مدتي استراحت كني ....
بلند شو از پای اینترنت دیگه. =)))

†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:23 |- nashenas -|






۱- دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند

۲- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده

۳- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه

۴- یه پسر اگر ۳ تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با ۳ تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که ۳ تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون

۵- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره

۶- دخترا می خوان سر پسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن

7- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و ………هست

8- دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره

9- دخترا فکر می کنن بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله

10- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند

11- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن

12- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید

13- دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن

14- دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا

15- اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک جمع فقط سوتی میدن

16- یک دختر اگر ۲۴ ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر ۲۴ ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه

17- یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با ۳-۴ تا دختر دیگه دوست میشه

18- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت ۷ اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت ۷ و ۲ دقیقه و ۲۴ ثانیه اینم شماره تلفن من ….. سر ساعت ۹  منتظر تماستم

19- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش

20- دختر ترشیده میشه اما پسر بلعکس رسیده تر میشه

21- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول ۲ دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب ۲ ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترا توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:21 |- nashenas -|


شما ...اره شماها....مردها به خودتون افتخار کنید:

به مرد بودن افتخار کنید

همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می شود

مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر۳۰ ثانیه است

برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید

در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید

دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند

جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست

لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.

ظرف مدت ۱۰دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید

همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند

گر در ۳۴ سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی گیرد

رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است

با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید

وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید

بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید

می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید

حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید

ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید

هر ساعتی دلتون بخواد میتونید از خونه بیرون برید و هر ساعتی دلتون بخواد میتونین برگردین

… و بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد

توجه و                                                                                        توجه و


به علت گرونی طلا و گرونی مسکن و کمبود شغل و از همه مهمتر تغییر رفتار زنان(منظورم زن سالاری هست)

لطفا برای حفظ ارامش و راحتی خودتون زن نگیرید جون مادرتون نگیرید بخدا اگه بجای زن یک هیولا بگیرید بهتر از زن هست..بعد یه بار نگید نگفتما...

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:17 |- nashenas -|





اهای جغرافیدانا تاحالا درمورد جغرافیای خانوما چیزی شنیدید...نه خوب برید ببینید:

خانم ها در سن هيجده تا بيست و يك سالگى : نيمه كشف شده، وحشى، با زيبايى هاى افسون كننده ى طبيعى


در سن 21 تا سى سالگى: كاملا كشف شده، بسيار توسعه يافته، آماده براى معامله، مخصوصا معامله با پول نقد يا اتومبيل


در سن 30 تا سى و پنج سالگى: بسيار داغ، آسوده خاطر و آرام، و آگاه به زيبايى هاى خود


بين سن 35 تا چهل سالگى: بدين معنا كه اگر چه ممكن است در جريان جنگ نيمه ويران شده باشند، اما هنوز جاهاى بسيارى براى تماشا دارند


در سن 40 تا پنجاه سالگى: جنگ را باخته اند. هنوز گرفتار اشتباهات پيشين اند. و به باز سازى كامل نياز دارند


بين 50 تا شصت سالگى: بسيار پهناور، آرام و مرز ها بدون مرزبان، اما سرماى زياد، خلايق را از آنان مي رماند


در سن 60 تا هفتاد سالگى: با يك گذشته ى درخشان و بدون آينده


بعد از هفتاد سالگى: همگان ميدانند كه در كجايند، اما هيچكس به سراغ شان نمى رود



†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:16 |- nashenas -|






1-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست

2-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید

3-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه

4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنیداگه هم سنتون زیاد باشه نمیترشین

5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است

6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه

7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید

8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید!

9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد

10- فقط شما میتونید برید استادیوم

11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید

12-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید

13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید

14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید

15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید

16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره

17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال رئال- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید sleepy

18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید

19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید

20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید

21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟

22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا…

23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید

24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید

25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید

26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید

27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید

28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید

29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید

30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه

31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد)

32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید


33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید

34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه

35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون

36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید

37- نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید


38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD معمولا بالای 16 میلیون میباشد)

39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره

40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست

41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید

42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند

43- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید I don't want to see

44- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد

45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید

46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه)

47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد

48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید

49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟)

50- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود)


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:15 |- nashenas -|


این اولین داستان..................

یک بنده خدایی ، کناراقیانوس قدم می زد،وزیر لب دعایی راهم زمزمه میکرد .

نگاهى به آسمان
آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت:

خدایا ! میشه تنها آرزوى مرا بر آورده کنى؟

ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت

و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید

که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من؟

مرد، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت:

ای خدای کریم از تو می‌خواهم جاده‌ای بین کالیفرنیا و هاوایی

بسازی تا هر وفت دلم خواست در این جاده رانندگی کنم!! از

جانب خدای متعال ندا آمدکه:

ای بنده‌ی من! من ترا بخاطر وفاداری‌ات بسیاردوست

می‌دارم و می‌توانم خواهش تو را برآورده کنم اما هیچ میدانی

انجام تقاضای تو چقدر دشوار است؟هیچ میدانی ‌که باید ته

اقیانوس آرام را آسفالت کنم؟ هیچ میدانی چقدر آهن و سیمان

و فولاد باید مصرف شود؟ من همه‌ای اینها را می‌توانم انجام

بدهم! اما آیا نمی‌توانی آرزوی دیگری بکنی؟

مرد، مدتى به فکر فرو رفت، آنگاه گفت:

اى خداى من! من از کار زنان سر در نمى آورم! میشود بمن

بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به من بفهمانى

احساس درونى شان چیست؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که

چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟

صدایی از جانب باریتعالى آمد که:

ای بنده من! آن جاده‌ای را که خواسته‌ای، دو بانده باشد یا چهار بانده!!؟؟

اینم دومین داستان...................
یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوري می کنه .
                     
                 بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه .

ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.

وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان ، رانندهء مرد بر میگرده میگه:

- آه چه جالب شما زن هستید!…. ببینید چه بروز ماشینامون اومده !همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم …. !این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که

اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم …!

زن با هیجان پاسخ میگه:

- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه !

بعد اون مرد زيبا ادامه می ده و می گه :

- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملا داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه .مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این

تصادف خوش یمن كه مي تونه شروع جريانات خيلي جالبي باشه رو جشن بگیریم !

و بعد مرد زيبا با لوندي بطری رو به زن میده .

زن سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حاليكه زير چشمي اندام مرد زيبا رو ديد مي زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو

می نوشه و بطری رو برمی گردونه به مرد .

مرد درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به زن.

زن می گه شما نمی نوشید؟!

مرد لبخند شيطنت آميزي مي زنه در جواب می گه :

- نه عزيزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشيم !!!


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:14 |- nashenas -|




اگر گفتید متوسط میزانی که یک خانوم در طول عمرش روژلب میخوره!! چقدره؟ دو کیلوگرم


یک زن در کل زندگی اش دو کیلو روژلب میخوره و این روژلب حاوی 300 گرم سرب میباشد

که 68 درصد میزان سرطان را در خانومها افزایش میدهد.

اما عمق فاجعه اینجاست که :

مردها هم در طول عمرشون همین حدود رژ لب کوفت می کنن!


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:14 |- nashenas -|



باباش کارخونه داره ! ۲۵۰۰ تا کارگر دارن , ماهی چند میلیون پول توو جیبی
می گیره از باباش !
حقیقت : باباش کارمند. تویه اداره ی پیش و پا افتاده است , حقوقش کلا ۲۵۰ هزار تومنه که اونم

۱۵۰ هزارتومنش قسط خونه و یخچال فریزر و این صحبت هاست ! ۱۰۰ هزار تومن میمونه براشون.
 بس که خونشون بزرگه ! (مکان : تهرانیا ... نیاوران,جردن,... تبریزیها : دخترای تبریز که همشون بچه ولیعصرن!! فکر کنم وسط شهر و پایین شهر دختری وجود نداشته باشه. از هر دختر تبریزی بپرسی بچه کجایی ؟ می گه : ولیعصر - همافر!! , من نمیدونم تو یه فلکه مگه چند تا خونواده زندگی می کنن),وقتی می خواد از اتاقش بره آشپزخونه و برگرده, نفس نفس می زنه ! خونشون رو متر مربع نیست ... با هکتاره !!! یکی هم همش صداش می کنه ! پیشخدمتشونه

حقیقت : خونشون (تهران - شوش . تبریز - ۴۰ متری ) , ۷۵ متری و اجاره ! اونیم که صداش میمود مامان بزرگ پیرشه , نه پیش خدمتشون


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:13 |- nashenas -|



وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!!
وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!!
وقتی غمگین است آه میکشد
وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد
وقتی بدش می آید میگوید ویشششش .
وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.
همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند.
تاریخ تولد و شماره کفش با جناق
پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند !
از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!!


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:12 |- nashenas -|




تا زبونشون باز ميشه عوض مامان بابا ميگن شوهر!!

حالشون از پسرا به هم ميخوره ولي نمي دونم چرا 666 تا دوست پسر دارن

اگه خونشون آتيش بگيره بين بابا و لوازم آرايش حتما لوازم آرايش و انتخاب مي کنن!

نون شب ندارن بخورن ولي پول عمل دماغشونو رديف ميکنن

همه خوشکل و خوش هيکلن(خدايا منو بخاطر اين دروغم ببخش)

از 8 تا 20 سالگي شونصدتا دوست پسر داشتن که هيچ کدوم درکشون نميکردن


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:12 |- nashenas -|


 

 

میدونم وجوده موجودی بیهوده
                                           به نام زن هستش که دنیارو کرده آلوده


همشون از دم پستن گوش کن به این آهنگم
                                             برات ثابت می کنم که موجوداتی بی رحمن



           قرن ما شیاطینی داره به نام زن     که امامارو کشتن همین زنای پست

        واسه وجود زن فقط سه رکن بسه     تنها کار مفیدشون فقط بقای نسله

               رکن اول فقط شستن و پختن     رکن دومو نمیشه گفت توی آهنگ

               رکن سوم به رکن دوم وصله     پس حکم وجود زن فقط بقای نسله

                 زن یعنی بد بختی یعنی دردسر     یعنی بزنی تو سرکش تا بشه دربه در

        نباید بذاری که دستش بره توی جیبت     که رفتش پول با جیب تو قهر میشه

  یه لحطه یوسف نبیو تو فقط بیار به یاد     که زندانو به زلیخا ترجیح میداد

 قسم میخورم که یه شیطون توی دختره     که تنها هدفش بدبختی یه پسره

   از یه عرب یاد بگیر که با سوسمار خوریش     زنو فقط میخواد واسه زمان بیکاریش

              رو دادن به اونا پسر اشتباه محضه     تا بفهمه دوسش داری مطمئن باش رفته

           اون وقت تو میمونیو با شبای سردت     برات ثابت میشه که زن موجودی پسته

                  امام حسنم به دست زنش کشته شد    حمزه جیگرش به وسیله ی هند خورده شده

           امام رضام که عاقبت مامون کشتتش     میدونی به وسیله ی زنش اونو کشتتش

   همین چند شخصیت برات بس نبود؟     تا بفهمی از این آهنگ قصدمو

               از خلقت زنا هه هه نیشخند بزن     پس گوش کن تا که برات بیش تر بگم

              ماها همه ادامه نسل آدم و هواییم     هوا آدمو گول زده که ما الان اینجاییم

     بهشت کجا زمین کجا بینشون کلی فرقه     تنها عاملش به وجود زن بر میگرده

   مگه حضرت علی نبود شاه مردان     که اسمش میاد میلرزه کل دنیا

                   اونم قطام نقشه ی قتلشو کشید     این زن با کاراش کوفه رو به ماتم کشید

             میدونی دلم نمیاد تاریخو من نگم     شهر تهران نابود شد به خاطر یه زن

                    کلی آدم تو این واقعه مردن     یه شهر ویران شد و از بین زود رفت

             تخت جمشید به دست اسکندر     آتیش گرفت و اکثرش از بین رفت

                        اسکندر به تشویق معشوقش     این کارو کرد که تخت جمشید از بین رفت

   خانوم ناراحت شدی از این آهنگم؟     ناراحت نشو چون که باید بگم

   از اون اول خلقت شماها پست بودین     میدونی تحمل شما هستش زوری

ولی چکار کنیم ما پسرا زود باور ...دلسوز....نمیشه کاریش کرد


 

خودت قضاوت کن....
1- هیچ دختری لیاقت دوست شدن با یه پسرو نداره ... هیچ !! هیچ..
۲ - هیچ دختری نمی تونه بفهمه وقتی یه پسر بهش میگه دوست دارم یعنی چی ؟!!؟؟۳ - همه دخترا مثل هم هستن .. اینو تازه فهمیدم.۴ -مطمئن باشید که هیچ وقت یه دختری از ته دل به شما نمی گه::: دوست دارم::::۵ - پس وقتی شما با یه دختر دوست شدید بهش نگید ::: دوست دارم ::: اینو جدی بگیرید ؟؟!!؟۶ - درک عشق واسه دخترا غیر ممکنه (این خیلی مهمه حتما تو کنکور میاد)۷ - ای کاش هیچ دختری روی زمین نبود...(اینو زیاد جدی نگیرید)الان دخترا هر چی بدو بیراهه دارن به ما میگن اشکال نداره هرچی دوست دارید تو قسمت نظرا بنویسد تا بهتون جواب داده بشه (آدرستون یادتون نره)((هرکی آدرسشو ننویسه ......))


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:10 |- nashenas -|


چند کاری که دخترا نمیتونن بکنن

۱- با داشتن دماغی تیر کمونی یا عقابی متالیک به جراح مراجه نکنند!

۲- با دیدن یکی خوش تیپ‌تر از خودشون، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نکنند!

۳- با داشتن قدی کوتاه کفش پاشنه ۶۰ سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نکنند!

۴- روزی ۲۴ ساعت با تلفن حرف نزنند!

۵- روزی ۳۰-۴۰ هزار تومان آت و اشغال نخرند!

۶- از مهمونی و عروسی و برای هم خالی نبندند و با خالی‌بندی لایه اوزون رو سوراخ نکنند!

۷- با یه دماغ عمل کرده احساس خوشگلی نکنند و فکر نکنند که مادر زادی همینجوری بودن!

۸- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سکته نکنند!

9-اگه تونستن فحش ندنو دمپایی پرت نکن وموهاشونو نگیرن!

بد نیس که بدونید...

روزی از میلتون، شاعر معروف انگلیسی پرسیدند: چرا ولیعهد انگلستان می تواند در چهارده سالگی بر تخت سلطنت بنشیند و سلطنت کند؛ اما تا هیجده سال نداشته باشد نمی تواند ازدواج کند؟
گفت: بخاطر اینکه اداره کردن یک مملکت از اداره کردن یک زن بمراتب آسانتر است!

حقایقی درباره ی آقایون!!!
چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را می بینند شکم هایشان را تو می دهند

به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست

یک وضعيت غير قابل كنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در يک اتاق
 
آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"

تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 ميليون توماني بخرد و
یک سیستم صوتی 4 ميليون توماني بر روی آن نصب کند

شما به مردی که همه چیز دارد چه می دهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

فرق یک شوهر جدید با یک هاپوي جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید

نازترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:10 |- nashenas -|


 

 

این نظر اولشه....



سلام
یادمه هر وقت از دانشگاه برمیگشتیم مدت ماکزیمم صحبت من و دوستم از یک ساعت و بیست دقیقه چهل دقیقه بود و پسرایی که تو اتوبوس بودن یک ساعت و بیست دقیقه
حق داری باور نکنی!
امروز رفتم وب دوستتون آقا رامین
ولی ترجیح دادم حرفامو اینجا بنویسم شما لطف کن به اطلاع ایشون هم برسون
شما آقایونی که لطف میکنید میاید اینجوری از دخترا مینویسیدچه میدونید از حال دختری که به خاطر یه پسر از
زندگیش
تحصیلش
موقعیت شغلیش
آبروش
اعتبارش
وجهه اجتماعیش
خانواده اش
"سلامتیش"
میگذره و آخرشم باید یا تا آخر عمردرد اینا رو تحمل کنه یا تن به خودکشی بده
شما چه میدونی از حال دختری که 10 روزه تمام بدون اینکه دکترا درمانی براش پیدا کنن تو بستر بیماری جلوی چشم پدر و مادرش از بین میره چون یه روز پدرش میاد بهش میگه پسری که اون دختر نه تنها دوستش داشته بلکه با تمام وجود میپرستیدتش و حاضر شده به خاطرش تو روی پدر ومادرش بایسته امشب عروسیشه
و از پدر اون دختر خواسته به دختر بگه مزاحم زندگیش نشه چون اون زنشو دوست داره
شما چه میدونی از حال دختری که وقتی پسری رو که صادقانه دوستش داره به خاطر سادگی ظاهرش ترکش میکنه از افسردگی و ترس طرد شدن به خاطر جراحی و تزریق بوتاکس فلج میشه و بعد از یک سال فیزیوتراپی روزانه فقط میتونه یه جمله بنویسه :
وقتی معشوقم ترکم کرد میخواستم کاری کنم که از زیباییم جا بخوره و برای همیشه باهام بمونه اما حالا که اینجوری شدم براش دعا میکنم خوشبخت بشه
شما چه میدونی از حال دختری که سه سال یه پسر از هیچ تلاشی برای لذت بردن از هر نوعش از یه دختر دریغ نمیکنه و بعد میگه :
عزیزم من فکر میکردم ما با هم تفاهم داریم اما حالا میبینم نداریم خدافظ
شما چه میدونی از حال دختری که وقتی پسری رو که عاشقانه دوست داره بعد از برقرای رابطه جنسی ترکش میکنه و میره سراغ یکی دیگه ووقتی دختر بهش اعتراض میکنه پسر با وقاحت تمام میگه:
من به تو پیشنهاد دادم تو اگه دختر خوبی بودی تن نمیدادی
جالبه که آقایون برای یه پیشنهاد بیشتر از یک سال وقت میذارن




این نظر دومه......




شما چه میدونید از حال دختری که پدر ومادرشو تو تصادف از دست میده و با هزار بدبختی زندگیشو به چنگ و دندون میکشه و با جون کندن شبانه روز کار میکنه و خرج تحصیل و زندگی آبرومندانه اش رو در میاره و بعد یه پسر پیدا میشه و پیشنهاد ازدواج میده و علیرغم انکار دختر و عموش اصرار میکنه و خودشو فرشته نشون میده و بعد از عقد و ارضای نیازهای جنسیش بعد از شش ماه دختر رو ترک میکنه و تنها براش یه نامه میذاره :
عزیزم ببخشید من واقعا به به ارضای نیازم احتیاج داشتم اما شرایط خانوادگیم جز با ازدواج این امکان رو فراهم نمکیرد حالا هم که این نامه رو میخونی من از کشور خارج شدم
و چون اون دختر به خاطر بدبینیای پسر که مثلا همسرش بود کارشو ترک میکنه با تمام غمی که وجودشو گرفته تو یه کارگاه نساجی شروع به کار میکنه و شبا به خاطر درد و سوزش و خارش دستگاه تنفسیش تا صبح پلک رو هم نمیذاره
شما چه میدونی از حال دختری که با هزار امید و آرزثو میره خونه بخت و تمام جوونیشو برای کار و تهیه مخارج زندگی میذاره چون شوهرش حاضر نیست به خودش یه کم سختی بده و بره سر کار، و اخرشم باهزار نا امیدی و با یه مهر طلاق تو زندگیش بر میگرده خونه باباش
شماها چه میدونید از حال زنی که به خاطر اینکه اسم مطلقه روش نباشه که مردای بیمار دل و چشم ناپاک به خاطر مطلقه بودنش به خودشون این حقو ندن که هر بلایی سرش بیارن مجبوره خودش هر شب بساط منقل و دود و دم شوهرشو حاضر کنه و بعد برای شوهرش و زنی که با خودش به خونه آورده تشک پهن کنه؟
شماها نمیتونید درک کنید چون پسرید وهمتون ازجنس مذکرید
شمایی که میاید و این وبا رو راه میندازید و این طوری از دخترا دیو و هر چی که میخواهید میسازید تا حالا به این فکر کردید چرا تعدا نظراتی که دخترا براتون میذارن بیشتره؟
چون این آقا پسرایی که ازشون دم میزنید الان سرشون به هزار جا بنده تا مخ یه دختر رو بزنن و به قول خودشون برای پیشنهادشون جواب مثبت بگیرن و بعد از اینکه همه لذتشونو بردن اون دختر رو مثل یه دستمال چرک بندازن دور
آدمی نیستم که فقط بشینم و دم از خدا پیغمبر بزنم اما ایمان دارم که این دنیا دار مکافاته و خدا و آخرتی هم هست
شما هم از تمام زندگیتون فقط ده دقیقه به حضور خدا فکرکنید
اقا مصطفی نیومدم توهین کنم و برم اومدم فقط چند تا از نمونه های کوچیک لطف اقایون در حق خانم ها رو بگم




این نظر سومه.........




آقا رامین تو قسمت درباره وبلاگش نوشته:
از یه عرب یاد بگیر که با سوسمار خوریش زنو فقط میخواد واسه بیکاریش
به نظر شما چه شخصیتی میتونه از یه همچین جملات قصاری استفاده کنه؟
فکر کنم این آقا اشناییتی با مریم و آسیه و زهرا و زینب(س)ندارن که اینجوری با توپ پر از زن امام حسن و زن امام رضا حرف زدن!
فکر میکردم مردان ایران کهن بزرگن اما حالا...
متاسفم!



اینم جواب مصطفی جون...

 
هر سه کامن شما خونده شد. باید از خودتون نشونه می ذاشتید تا حرفتون رو جواب بدیم.
به آقا رامین هم گفتم بیاد بخونه ولی شما باید خودتون می گفتید.





ایا من به این دختر گفتم که با اون پسر دوست بشه ...ایا من گفتم که
اززندگیش
تحصیلش
موقعیت شغلیش
آبروش
اعتبارش
وجهه اجتماعیش
خانواده اش
"سلامتیش"
 بگذره...
ایا من خواستم که تا اخر عمر درد بکشه...من گفتم که تن به خودکشی بده...من خواستم که پسره از تن دختره لذت ببره...کسی هست بگه کسی مجبور نکرده بود تورو....اگه من گفتم من خواستم بگم...من غلط کردم اگه اینارو خواسته باشم....

ببینید تا دلتون بخواد وب ضد دختر و وب ضد پسر داریم من بعضی از این مطالب رو با اجازه ی نویسندشون

برداشتم و گذاشتم تو وبم اصن از خودم هیچی تو این وبلاگ نیست چون از دختر بدم نمیاد که تو ذهنم باشه...

هیچ ارزشی نداره ولی من از کسایی که ناراحت شدن پوزش میخوام بخصوص از این خانومی که نظر گذاشت منو ببخش که گذشتتو به یاد اوردم من دیگه به هیچ وجع این وبم ادامه نمیدم کم نیاوردم  اصن نه کم اوردم چون دیگه نمیخوام کسی از دستم ناراحت بشه....خیلی حرفا دارم ولی نمیگم که فکر کنید خودمو لوس میکنم یا بی گناهم... شماهایی که تو این وب لینک شدید اگه مایل بودید بیایید تو وب دیگم اگه لینکتون نکردم بهم بگید...همین بخدا همینو بس


خداحافظ






†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:7 |- nashenas -|


يه دختر 17 ساله:به قول خودش انقدر خواستگار داره که نمي دونه کدومش رو انتخاب کنه فعلا قصد ازدواج نداره(مثلا) مي خواد درس بخونه حالابعد گرفتن ليسانس شايد يه فکرايي واسه ازدواج کرد
دختر 23 ساله :هنوز 2 ترم ديگه مونده تا ليسانسشو بگيره اون منتظر يک شاهزاده است که با هواپيماي سفيد بياد دنبالش (اين شوهر نميخواست )يک قصر داشته باشه ادعا مي کنه که خيلي واقع بينه ولي ..(توهم زده)..مرد ايده آل او بايد پول دار خوش قيافه مشهور(محمد رضا گلزار) هميشه در حسابش پول به اندازه کافي باشه وهمچنين سخاوت مند باشه او بايد شوخ طبع، ورزشكار، شيك پوش، رمانتيك و شـنونده خوبي باشد ...(اگه بخوام از صفات اون مردي که اين دختره ميخواد بگم تا صبح بايد بنويسم). دخـتر مـردي را ميخواهد كه او را بپرستد و او را با گذاشتن گلها، هدايايي(مث جت يا يک فضا پيما) و دادن وعده عشق ابدي و جاويدان تـبديل به الهه گرداند.

دختر 32 ساله:هههههههه بد بخت فوق ليسانسشو هم گرفت.... کم کم داره بوي ترشي مي ياد ديگه فقط يه مرد خوب مي خواد لازم نيست ورزشکار و خوش تيپ و... باشه يه کار خوب با حقوق کافي خونه ماشين و حساب بانکي داشته باشه(هواپيماهم نداشت.نداشت ) و غذاهايي که دختر درست مي کنه رو تحمل کنه کافيه

دختر 42 ساله :ديگه درسشم تموم شد(حالا ديگه اگه خواستگارم بياد بهانه اي واسه ازدواج نداره ..) ... تنها يه مرد مي خواد (بيچاره ترشيد ) معمولي که ستاره سينما نباشه ورزشکار نباشه اگه يه شکم گنده هم داشت عيب نداره کچل هم بود مشگلي نيست(باهم کنار ميان) فقط يه شوهر باشه مردم بگن شوهر کرد

دختر 52 ساله: او فقط مي خواهد... هر چي بود باشه فقط بياد بگيرش دختر بايد خيلي شانس بياره که مردش اونقد ترسناک نباشه که نوه هاش(بچه هاش) رو بترسونه راه توالت رو هنوز به ياد داشته باشه بتونه راه بره..شبا از درد اخ و ناله نکنه.. دندون مصنوعي هاش رو يادش باشه کجا گذاشته

دختر 72 ساله: تعجب نکنيد بعضي دخترا تا اين سن هم عمر مي کنن ولي مطمئن نيستم مرد مورد علاقش هنوز نفس بکشه


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:6 |- nashenas -|


در موقع عقد:

عاقد:جناب آقای ... آیا شما این زن را به همسری خو می پذیرید؟؟؟

............

بعد از ازدواج:

دختر:سلام عزیزم صبح بخیر...(ته دروغ)

پسر:صبح بخیر

دختر:یه سوال بپرسم؟؟؟

پسر:آره,بلو

دختر:تو خوشحال نیستی که منو گرفتی؟؟؟؟

پسر:نه چرا؟؟؟؟تو باید خوشحال باشی که مامان و بابام منو مفتی دادن  به توتو دیگه داشتی میترشیدی

دختر:(من اگه جای پسره بودم می گفتم)

بعد از ۵ سال:

دختر:من از این خونه میرم

پسر:برو به درک.ولی مهریم یادت نره

دختر:چی؟؟؟؟!!!!

پسر:مهریم

دختر:یعنی تو کل دندونامو می خوای؟؟؟؟!!!!

پسر:آره

دختر:من کل داراییمو بهت می دم....دندونامو بی خیال شو

پسر:من دندوناتو می خوام

خوب.این دختر ما خیلی زرنگ بود می دونین چرا؟؟؟؟چون تونسته بود ۵ سال با این آقا پسر بمونه....ولی این آقا پسره ما خیلی زرنگتر بود..چون پسرا مثل دخترا احمق نیستن می دونین چرا؟؟؟؟چون دختره هم شوهر خوشتیپش رو از دست داد و هم دندوناشو

این داستان کاملا واقعیه و در استان تهران به وجود اومده.الان ۸ ساله که این دختره با دندون مصنوعی داره و داره دیونه مشه


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:6 |- nashenas -|


گفتم بد نیست بعد کنکور این چندتا تستم بزنید و حالشو ببرید...

۱-شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عیالتان را دوست دارید ؟!
الف) به اندازه تعداد سکه های مهریه اش !
ب) به اندازه تعداد قطعات جهیزیه اش !
ج) به اندازه تعداد صفر های جلوی مبلغ موجودی حساب بانکی اش !
د) به اندازه تمام ستاره های آسمان در روز !

۲ – چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟!
الف) جوونی کردم !
ب) سادگی کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد !

۳ – اگر خدایی ناکرده عیالتان فوت کند شما چه کار می کنید ؟!
الف) اول ناراحت و بعد خوشحال می شوید !
ب) اول خرما و بعد شاباش می دهید !
ج) اول قبرستان و بعد محضر می روید !
د) انشاا… بقای عمر ? تای دیگر باشه !

۴ – ملاک شما در انتخاب عیالتان چه بوده است ؟!
الف) املاک پدرش !
ب) دارایی پدرش !
ج) املاک و دارایی پدرش !
د) همه موارد !
 
5 – اگر عیالتان از شما بخواهد که برای کادوی تولدش یک گردنبد طلا بخرید چکار می کنید ؟!
الف) تا بعد از روز تولدش گم و گور می شوید !
ب) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مریضی می زنید !
ج) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مردن می زنید !
د) آدرس یک بدلی فروشی کار درست را از دوستتان می گیرید !

۶ – محبت آمیز ترین جمله ایکه به عیالتان گفته اید چه بوده است ؟!
الف) عزیزم ، امروز صبحانه چی داریم ؟!
ب) عزیزم ، امروز ناهار چی داریم ؟!
ج) عزیزم ، امشب شام چی داریم ؟!
د) من واقعا … من واقعا عاشق …. من واقعا عاشق تو …. من واقعا عاشق تو روبچه با پنیرم !

۷ – در کارهای منزل چقدر به عیالتان کمک می کنید ؟!
الف) در خوردن غذا با او همکاری می کنید !
ب) کانال های تلویزیون را شما با کنترل عوض می کنید !
ج) موقعی که عیالتان مشغول تمیز کردن منزل یا شستن ظروف است ، با  سوت و دست زدن  او را تشویق می کنید !
د) گاهی اوقات کارهای شخصی تان را خودتان انجام می دهید !

۸ – اگر عیالتان با شما قهر کند برای آشتی کردنش چه کار خواهید کرد ؟!
الف) شما هم با او قهر می کنید تا زمانیکه خودش بیاید منت کشی !
ب) از طریق بکارگیری سیستم اعمال خشونت ، او را به زور آشتی خواهید داد !
ج) او را تهدید می کنید که اگر تا ?? بشمارید و آشتی نکند سریعا اقدام به اختیار نمودن همسر جدید می نمایید !
د) حاضرید یک چیزی هم بدهید اگر همیشه قهر باشد !

۹– نظرتان در مورد این جمله چیست ؟ ( مهرم حلال ، جونم آزاد ! )
الف) زیبا ترین جمله دنیاست !
ب) با معنا ترین جمله دنیاست !
ج) خوشحال کننده ترین جمله دنیاست !
د) تخیلی ترین جمله عصر کنونی است !

۱۰ – در کل ، از زندگی با عیالتان راضی هستید ؟!
الف) اگر نباشم چیکار کنم ؟!
ب) چاره ای جز این ندارم !
ج) یک جوری داریم می سازیم دیگه !
د) بله که راضی هستم البته تا زمانیکه بتوانم پول مهریه اش را جور کنم !


سوال مسابقه امروز ...به ده نفر از شرکت کنندگان وبلاگ به قید آمار گزینه و قرعه یه دستگاه لامبورگینی (چرا دروغ )یه پورشه...نه ... بابا یه mazda 3 n تعلق میگیره...
سوال
چرا خدا زن ها را آفرید

1.      هدف خاصی نبود

2.      گِل اضافه مونده بود

3.      نسخه آزمایشی بود

4.      اصلا کار خدا نبود


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 10:1 |- nashenas -|


يه آقاپسري كه تازه نامزدكرده بود، ميخواست براي تولد نامزدش كادو بخره، باخودش گفت: چون اولين باره كه ميخوام براش كادو بخرم بهتره كه زياده روي نكنم و خواهرنامزدمم باخودم ببرم، وبراي نامزدم يه جفت دستكش بخرم چون هم رمانتيكه هم زياد خصوصي نيست.
روز بعد با خواهر نامزدش رفت به فروشگاه خانوم كوروشي تابراي نامزدش يه جفت دستكش سفيد بخره، خواهرنامزدشم براي خودش يك شورت خريد، موقع بسته بندي فروشنده اشتباه كرد و بسته‌ها با هم عوض شدن. پسره بدونه اينكه كادو رو نگاه كنه، اونو با يك نامه‌ي فدايت شوم به نامزدش ميده.
شرح نامه:
عزيزم اين كادوقابل تورونداره، اما خريدمش چون متوجه شدم شبا كه بيرون ميريم عادت به پوشيدنش نداري، اگه بخاطرخواهرت نبود بلندترشو برات ميخريدم، ولي خواهرت گفت:كوتاهش بهتره چون راحتتر درمياد، ممكنه فكركني رنگش خيلي روشنه، اما خانوم فروشنده مال خودشو بهم نشون داد، با اينكه مدت سه هفته بود كه درش نياورده بود، رنگش اصلاً تغييري نكرده بود، ازش خواستم مال تورَم امتحان كنه واونم امتحان كرد البته من براي اينكه مطمئن شَم ضخامتش خوبه يه دست بهش كشيدم، خيلي نرم بود، تازه چقدرم به فروشنده ميومد، اي كاش خودم پيشت بودم وكمكت ميكردم تا بپوشيش، وقتی درش مياري يادت نره توش فوت كنی چون دراثرپوشيدن مرطوب ميشه، اگه ديدي توش عرق كرد وقتي درش آوردي پُشتِ روش كنو از پنجره به طرفِ كوچه آويزونش كن تا هم توش خشك بشه، هم چشم كسايي كه نميتونن ما رو با هم خوش ببينن دربياد و هم همسايه‌ها بگن كه چه دامادي دارن اينا، اگه تنگ بود ناراحت نشو، چون اولين بارم بود كه برات كادو ميخريدم، بعداً كه لَمسِش كردم، به اندازش برات ميخرم، راستي وقتي درش آوردي، حتماًجاشو كِرِم بمال تاهيچ وقت پوستِ لطيفش خشك نشه، فدات شم، نامزدت.

 

 


†ɢα'§ : <-TagName->
یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, 9:56 |- nashenas -|


مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت:"من خسته ام و دیگه دیروقته ، میرم که بخوابم " مامان بلند شد ، به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهار فردا شد ، سپس ظرف ها را شست ، برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد ، قفسه ها رامرتب کرد ، شکرپاش را پرکرد ، ظرف ها را خشک کرد و در کابینت قرار داد و کتری را برای صبحانه فردا از آب پرکرد . بعد همه لباس های کثیف را در ماشین لباسشویی ریخت ، پیراهنی را اتو کرد و دکمه لباسی را دوخت . اسباب بازی های روی زمین را جمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش در کشوی میز برگرداند. گلدان ها را آب داد ، سطل آشغال اتاق را خالی کرد و حوله خیسی را روی بند انداخت . بعد ایستاد و خمیازه ای کشید . کش و قوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد ، کنار میز ایستاد و یادداشتی برای معلم نوشت ، مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت . بعد کارت تبریکی را برای تولد یکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت ، آدرس را روی آن نوشت و تمبرچسباند ؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و هردو را درنزدیکی کیف خودقرارداد.

سپس دندان هایش رامسواک زد.

باباگفت: "فکرکردم ، گفتی داری می ری بخوابی" و مامان گفت:" درست شنیدی دارم میرم."

سپس چراغ حیاط راروشن کرد و درها را بست.

پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد ، چراغ ها راخاموش کرد ، لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ، جوراب های کثیف را درسبد انداخت ، با یکی از بچه ها که هنوز بیداربود و تکالیفش را انجام می داد گپی زد ، ساعت را برای صبح کوک کرد ، لباس های شسته را پهن کرد ، جاکفشی را مرتب کرد و شش چیز دیگر را به فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد ، اضافه کرد . سپس به دعا و نیایش نشست.

درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کرد و بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد گفت: " من میرم بخوابم" و بدون توجه به هیچ چیز دیگری ، دقیقاً همین کار را انجام داد!

 

نتیجه گیری:

۱- مردها همیشه كارهایشان را درست و به موقع انجام می دهند و وقتی تلویزیون نگاه می كنند قبلا كارهای دیگرشان را انجام داده اند. ولی زنها بسیار بی برنامه و نامرتب هستند. در صورتیكه كلی كار نكرده دارند نشسته اند و تلویزیون نگاه می كنند.

۲-  مردها بسیار راستگو هستند. ولی زنها دورغگو هستند و بجای اینكه بگویند من می روم كارهای نكرده ام را انجام بدهم الكی می گویند من میروم بخوابم.

 

 

                  این نتیجه گیری برای زدن مشت محكم بر دهان كسانی بود كه میخواستند با نوشتن این متن بگویند زنها از مردها بهترند.


†ɢα'§ : <-TagName->
شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, 22:41 |- nashenas -|


شاید یکی از پررنگ ترین دغدغه های دخترانی که به نیت ازدواج با کسی آشنا می شوند، این باشد که حد مرز روابط را چطور تعیین کنند؟ وقتی طرف مقابلشان تو زرد از آب در می آید و درخواست نامشروعی از آنها دارد، چطور مقاومت کنند و رابطه را به پایان ببرند؟ چه کنند که طرف مقابل را قانع کنند و در مقابل دام هایی که برایشان پهن شده چه جوابی بدهند؟

 

تحقیقات نشان داده که بسیاری از افراد، به این خاطر خویشتن داری را از دست می دهند که نمی توانند در برابر فشار روانی تقاضا برای ارتباط جنسی از طرف مقابل مقاومت کنند و با جدیت و صراحت نه بگویند. در این مواقع به احتمال زیاد طرف مقابل شما با زبان چرب و نرم حرف هایی می زند که ممکن است شما را به فکر فرو برد اما اگر از قبل برای هر کدام از این حرف ها جوابی آماده داشته باشید، می توانید به راحتی از دام ها فرار کنید.

 

می گوید: لمس کردن یکدیگر باعث رشد انسان هاست.

 

بگو: تو باید رشد کنی و اطلاعاتت را بیشتر کنی. من آن قدر پخته هستم که بدانم این کار، آرامش من و برنامه هایم (برای آینده) را خراب می کند.

 

می گوید: رفتار تو مثل یک بچه کوچک است...

 

بگو: اتفاقا رفتار من مثل آدم های باتجربه است. به اطرافت نگاه کن ببین ارتباط بدون مسئولیت پذیری و بدون برنامه چقدر جوان ها را بدبخت کرده است.

 

می گوید: تو کنجکاو نیستی. فکر می کنی به یک بار تجربه کردن نمی ارزد.

 

بگو: من درباره خیلی چیزها کنجکاو هستم؛ اما معنایشا ین نیست که بخواهم خودم قربانی بشوم، یا موش آزمایشگاهی باشم. هرچه باشد، امکان صدمه دیدن من هست؛ پس نمی ارزد.

 

می گوید: همه این کار را می کنند.

 

بگو: اولا خیلی ها خویشتن دار هستند، ثانیا بیشتر کسانی که تو می گویی، سرانجام سرشکسته و متأسف می شوند و ثالثا من همه نیستم و می دانم که چه کاری برای من صحیح است.

 

می گوید: برای اینکه دوستت داشته باشند، باید بیشتر جلو بروی.

 

بگو: من نمی خواهم برای دوست داشته شدن، اجازه بدهم کسی از من سوءاستفاده کند.

 

می گوید: ولی من دوستت دارم.

 

بگو: پس به تصمیم من احترام بگذار و احساسات مرا پایمال نکن.

 

می گوید: به من نشان بده که چقدر دوستم داری.

 

بگو: من با خویشتن داری و انتظار کشیدن تا روز ازدواج به تو نشان می دهم که چقدر دوستت دارم.

 

می گوید: کسی که چیزی نمی فهمد.

 

بگو: خودم و خدای خودم که این را می فهمیم.

 

می گوید: تو مرا علاقمند و حالا نباید این طور رهایم کنی؛ وگرنه رفتارت در حق من بی انصافی و غیرانسانی است. چطور وجدانت چنین اجازه ای می دهد؟

 

بگو: من هیجانات نابجای تو نیستم و نمی توانم به قیمت راضی شدن تو، خودم را به گناه و عذاب وجدان و سرزنش بیندازم و خلاف آنچه که به صلاح زندگیم هست عمل کنم. تو باید خودت را کنترل کنی.

 

می گوید: اگر قبول نکنی، دیگرانی هستند که با اشتیاق می پذیرند.

 

بگو: برایت متأسفم که مرا به خاطر این چیزها دوست داشتی؛ خوشحال می شوم که به سراغ دیگران بروی.


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, 22:24 |- nashenas -|


قلیون خیلی واجبه . مخصوصا اگر تو ترافیک باشه !!

Ghelyon[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

شرح در تصویر

 

Troll2[WwW.Kamyab.IR]

 

 

Troll3[WwW.Kamyab.IR]

 

 

Troll4[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

بچه بودم، یه شب با داداشم رفتیم خونه ی عموم اینا. صبح که پاشدم ، دیدم رطوبت تشک از حد مجاز بیشتره (آره…همون..) تشکو برگردوندم (رد گم کنی)، آروم رفتم حیاط، شلوارو درآوردم که بشورم….. واااااای… دیدم زن عموم و دخترعموهام هرکدوم یه گوشه ی تشکو گرفتن دارن میارن حیاط ………… یه چند سالی هست که دیگه خونشون نمیرم :) )

.

.

یعنی داریم کسی رو که تو بچگیش این هنرنمایی ها رو نکرده باشه؟؟

Sekeh[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

نامزدم پریشب مسیج داده :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ، ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ 
ﻣﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۱ ﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻭ ﻓﻼﻥ ﻭ اﯾﻨﺎ ﻭ ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ ﺑﮕﻢ
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻧﻮﺷﺖ ﻣﺚ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﺮﺕ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﻠﻮﻏﻪ ﻭ ﺑﺮﻭ با ﻫﻤﻮﻧﺎ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ ﺑﺎﯼ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﻠﯽ ﻣﮑﺎﻓﺎﺕ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺣﻞ ﺷﺪ
ﺩﯾﺸﺐ ﻣﺴﯿﺞ ﺩﺍﺩ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ ﻭ ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ 
ﻣﻨﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ
ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺴﯿﺞ ﺩﺍﺩ ﻣﺚ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺳﺮﯾﻊ ﻣﻨﻮ ﺩﮎ ﻣﯿﮑﻨﯽ ، ﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮐﺖ ﺑﺮﺱ , ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻫﺮﺯﻩ ﻫﺎ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ , ﺑــــــﺎﯼ

 

من الان چی کار کنم ؟؟

.

.

وقتی ﻗﯿﻤت ﺧﻮﻧﻪ ۲ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯿﺸﻪ
ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻣﺮﺩم ﺩﻧﯿﺎ :
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﻪ ؟ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﮐﻨﻪ  .. ﺑﺎﯾﺪ ﺭﺋﯿﺲ
ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺑﺪﻩ … ﻭﺯﯾﺮﻩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺑﺪﻩ 

ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ:
ﺁخ ﺟﻮﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﻭﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯿﺨﺮﻧﺪ !!

.

.

بازم دمشون گرم که تابلو رو داخل تونل نصب نکردند :D

خواستن ملت رو غافل گیر کنن !!

 

Tonel[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

ایستگاه مترو تجریش

البته باید به این مردم حق داد ! عمق مترو تجریش اینقدر زیاده که میگن نزدیک هسته زمین هست. بالا رفتن از ۵۰۰ تا پله کار راحتی نیست

Metro[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

ساختِ سرنشین رادار گریز آشنا به اصول ارودینامیک

Motor[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

تصویر پر معنی با مفهموم تبعیض

Karikator[WwW.Kamyab.IR]

 

 اگه دقت کنید کلاه نشون دهنده ی اینه که فقیره تحصیل کرده هست و اون پولداره نه، و در مسیر زندگی و کار پولدار با تکیه به پول پدر میتازه در صورتی که بی پول باید جور خانوادشم بکشه و با توجه به شایسته بودنش نمیتونه پیشرفت زیادی بکنه و…
البته این شرایط فقط تو کشورهای عقب مونده غربی هستش و ربطی به مملکت ما نداره

.

.

خدایا توبه !!!!! (اصن یه وعضی )

gav[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

ایستگاه اتوبس تو دبی مجهز به کولر گازی

Doby[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

عکسی بسیار زیبا که برنده جایزه سال ۲۰۱۰ شده است. توسط Yolanda Harris گرفته شده و قوهای مشکی و ماهی های کپور گلگون را در چین نشان می دهد.

Yolanda Harris[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

مجری (عنایت فانی-بی‌بی‌سی): شما دو بار از طرف تیم ملی کشتی امریکا دعوت شدید برای مربی‌گری، چرا قبول نکردید؟
عبدالله موحد: نمی‌خواستم چیزی یاد کسی بدم که بعد بره باهاش ایرانی‌ها رو بزنه زمین!

Abdollah Mohed[WwW.Kamyab.IR]

 

.

.

اولین بوسه…
شیرین ترین لحظه بعداز چند ساعت درد کشیدن
و اشک شوق مادر…

Madar2[WwW.Kamyab.IR]


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, 22:8 |- nashenas -|


1. تو هم عین مامان و باباتی/ شماها خانوادگی اینطور هستید

وقتی چنین جمله‌ای را بکار می‌برید به همسرتان مستقیما این پیغام را می‌دهید که قصد تحقیر او را دارید. بدیهی است بکار بردن جملاتی از این دست به نقاط ضعفی که در خانواده همسرتان مشاهده کرده‌اید اشاره می‌کند. اگر موردی می بینید که می‌توانید آن را به بقیه افراد فامیل همسرتان هم تعمیم دهید کمی فکر و سعی کنید شکایت‌تان را بصورت مستقیم‌تری بیان کنید.

اگر همسرتان نامرتب است یا مناسبت‌های مهم زندگی‌تان را فراموش می‌کند این مورد را با خود او حل کنید و از کشاندن پای پدر و برادر و بقیه افراد خانواده‌اش به جریان اجتناب کنید.

2. کی می‌خوای یه فکری یه حال کارت بکنی؟/ کی می‌خوای کارتو عوض کنی؟

اگر همسر شما در حال حاضر مشغول بکار است قبل از بیان این دست سوالات از خودتان بپرسید دقیقا از کدام وجه کار همسرتان گله دارید؟ آیا درآمد وی کفاف زندگی را نمی‌دهد یا زمان کافی برای گذراندن با شما و بچه ها ندارد یا این شغل در سطح اجتماعی شما نیست یا ...؟

به جای آنکه مدام همسرتان را سرزنش کنید بهتر است جلسات منظمی برای تبادل افکار و نظرات و اطلاعاتتان در مورد امکانات شغلی جدید داشته باشید. اگر خودتان شاغلید در مورد کار خودتان صحبت کنید و هر کاری می‌کنید همسرتان را در جایگاه پاسخگویی اجباری قرار ندهید.

3. مادرم، دوستم، فلانی گفته بود ممکن است اینکار را انجام دهی

وقتی این جمله را می‌گویید بی‌شک یک صحنه برای همسرتان بازسازی می‌شود. اینکه شما در مقابل دیگران زندگی شخصی‌تان و مشکلات آن را برملا کرده‌اید. آیا برای خود شما تصور چنین صحنه‌ای آسان است. در چنین شرایطی همسرتان خودش را نه در کنار شما بلکه در مقابل شما و همه وابستگان‌تان می‌بیند. بدیهی است از آن پس هر چه از شما بشنود به دیگران نسبت خواهد داد و بعدها به صفت ناخوشایند دهن‌بین هم ملقب خواهید شد.

به جای همه اینها حتی اگر از طرف یکی از اطرافیانتان به شما هشدار داده شده که همسرتان رفتارهای بطور مثال کنترل کننده دارد، به جای بیان آن از قول سوم شخص این مساله را از طرف خودتان مطرح و سعی کنید به او نشان دهید این رفتار شما را چقدر آزار می‌دهد و راه حل‌های خود را با او در میان بگذارید.

4. خودم می‌توانم، کمک لازم ندارم

شاید باور نکنید اما این جمله برای اکثر همسران آثار مخربی دارد. همسر شما مانند هر انسان دیگری از اینکه وجود موثر و مفیدی داشته باشد به خودش افتخار می‌کند.

گاه دلیل شما برای بیان این جمله این است که همسرتان کاری را که قصد انجامش را دارد به خوبی انجام نمی‌دهد؛ مشاوران معتقدند حتی اگر عملکرد او در انجام کاری با شما متفاوت است آن را به شکلی زننده مطرح نکنید بعدها از اینکه نقش حمایتی همسرتان را از او گرفته‌اید پشیمان خواهید شد. هر انسانی به یک همراه احتیاج دارد، بگذارید همسرتان اسم آن را حامی بگذارد.

5. همیشه اینکارو می‌کنی/ هیچوقت اینکارو نمی‌کنی

این کلی‌گویی همسر شما را در حالتی تدافعی و به تدریج تهاجمی قرار می‌دهد. یاد بگیرید دقیقا روی مشکلی که شما را ناراحت کرده تمرکز کنید. اگر از اینکه همسرتان جورابهای کثیفش را در راهرو انداخته و يا خانه را مرتب نكرده دلخورید به او نگویید تو همیشه همین‌جوری هستی. اون از وضع غذاخوردن يا پختنت، اون از کارت اون از ... با اینکار همسرتان را گیج می‌کنید که دقیقا کدام کارش شما را آزار داده است. صریح باشید و از کلی‌گویی پرهیز کنید. این راه بهتری برای رسیدن به یک زندگی سالم و موفق است.

6. واقعا فکر می‌کنی...

اگر اهل بکار بردن چنین جملات دوپهلویی به قصد اشاره ظریف به یک مشکل هستید، آن را کنار بگذارید. وقتی به همسرتان می‌گویید: واقعا فکر می‌کنی این موقع شب کباب لقمه می‌چسبد، او ممكن است هیچ نکته قابل درکی دریافت نکند. شاید منظور شما این باشد که خوردن غذای چرب در ساعات پایانی شب برای کسی که کلسترول دارد مناسب نیست ولی بیان آن به این شکل مرموز کمکی به شما نمی‌کند.

7. با اون دوستات/ با اون فامیلت

طبیعی است که شما همه دوستان و آشنایان و بستگان همسرتان را تایید نکنید اما این خیلی غیرطبیعی است که از آنها برای تحقیر او استفاده کنید. وقتی چنین جمله‌ای را بکار می‌برید معنی آن این است که خودم باید برایت چند تا دوست پیدا کنم . راستش را بگویید. خود شما چنین شرایطی را می‌پذیرید؟

اگر معاشرت با اطرافیان همسرتان را دوست ندارید به او پیشنهاد دهید آنها را تنها ببیند. تنها به این دلیل که ازدواج کرده اید مجبور نیستید در تمام دقایق یکدیگر را همراهی کنید. با بیان دلایلتان و دادن فضایی که او برای زندگی شخصی‌اش لازم دارد به دوام زندگی‌تان کمک می‌کنید.


†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, 22:0 |- nashenas -|


ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد